لطفا آگاه باشید که گزارش های مسافرتی تان را در راس در عرض ده روز کاری بعد از برگشت به خانه تان تکمیل کنید. و نیز به گزارش های ناتمام مصارف نگاهی بیندازید.
be aware
با خبر بودن, مطلع بودن, در جریان بودن, مستحضر بودن, متوجه بودن
Check up
بازبيني کردن ، بازرسي کردن ، وارسي کردن ، سركشي کردن ، بررسي کردن
check up on somebody/something
1- to try to find out if someone is doing what they said they would do or what you want them to do
* Don’t worry; no one is going to check up on you.
2- to make sure that something is true or correct
* Dustin called me to check up on some facts.
Source: Longman Dictionary