rash
عرق سوزی, جوش
break out
شيوع يافتن ، تاول زدن ، جوش زدن ، شيوع
For starters
برای کسانی که دفعه اول شان است
hit the nail on the head
به موقع و به جا انجام دادن
درست حق چیزی را ادا کردن
تیر را به نشان زدن
درست وسط خال/هدف زدن
You may have hit the nail on the head
>> find exactly the right answer.
شاید دقیقا جواب درست رو پیدا کرده باشی
hives
كهير, دانه های سرخ و دردناک, ورم کهیر
over-the-counter drug
داروی بدون (نیاز به) نسخه
از روی قفسه خودت ورداری
clear up
1- منظم کردن, سرجاشون گذاشتن
2- روشن ساختن, واضح کردن
3- هوا صاف شدن
4- (مریضی) از بین رفتن, محو شدن
to nip in the bud
Halt something at an early stage
در نطفه کشتن/ خفه کردن
در ابتدا جلوی پیشرفت/ رشد را گرفتن
گربه را دم حجله کشتن
مانع بزرگ شدن