shrimp
میگو
out of this world
= extremely good, enjoyable etc
از یک دنیای دیگه, خارق العاده, باورنکردنی
outdo
بهتر كار كردن ، جلو زدن
دست ديگران را از پشت بستن
You really outdid yourself
از اون چیزی که معمولا انجام میدادی هم بهتر انجام دادی
count on sb
روی کسی حساب باز کردن, اعتماد کردن
make a pig of myself
زیاد خوردن, مثل سگ خوردن, پرخوری کردن
go to waste
if something goes to waste, it is not used
حیف شدن, ضایع شدن
helping
1- امدادگرى ، كمك ، دادن كمك
2- كمك كننده ، امدادگر
3- (خوراك ) پرس ، وعده
take a second helping
یک پرس غذای دیگه هم کشیدن
hit the road
از جایی حرکت کردن, رفتن
رهسپار شدن, عازم شدن
knock somebody ↔ out
1- (زدن و) بیهوش کردن
2- (شکست دادن و) حذف کردن
3- (خراب کردن) از کار انداختن
4- شگفت زده/متعجب کردن, تحسین گرفتن
5- (فوری و آسان) بیرون دادن, تولید کردن
6- خود را کشتن, زحمت زیاد کشیدن
treat
مهمانی, خوراک, دعوت
have somebody over
or
have somebody round
در خانه خود مهمان کردن
میزبان کسی بودن
برای مثال های بیشتر جهت درک بهتر معانی میتونید در دیکشنری Longman یا بقیه دیکشنری ها این اصلاحات رو کپی و سرچ کنید.