او احساس میکرد این حقیقی ست که بسیار قویتر یا محتملتر است -یا- احتمال اینکه این یک حقیقت باشد قویتر است ( بنظرم میاد از تردید بین حقیقی بودن یا داستانی بودن یک فیلم یا ویدئو صحبت میکنه . چون باید جمله های قبل هم بود تا بتونم تشخیص بدم.) چون او میدونست که اگر یه فیلم بود، او و مادربزرگش میخواستند که شبیه بازیگرها بازی کنند ( اونها همیشه این کار رو انجام میدهند) ( منظورش اینه که خودشونو جای شخصیت های فیلم ها میذارن) . اما در این فیلم ، دوست من در این خصوص ، در حالیکه داشت پیروزمندانه صداش رو بالا میبرد گفت " من به شما گفته بودم " یا " من به شما گفته بودم که اینطوره "_ او میدونست این یک فیلم بود.