Dear Mom, thank you for being there for me when I needed you and even for the times when I thought I didn’t.
مادر جان، ممنون که هروقت به تو احتیاج داشتم در کنارم بودی، و همینطور وقتهائی که فکر میکردم به کمکت نیاز ندارم باز هم در کنارم بودی.
توضیح: نویسنده اینجا داره به خودش طعنه میزنه. زمانهای بوده که حضور یا کنجکاوی مادرش رو فضولی یا مزاحمت فرض میکرده اما بعد مشکلی پیش اومده و مادرش از دردسر نجاتش داده. اینجا داره بابت اون کمکهای نطلبیده از مادرش تشکر میکنه.
Thank you, mom. I don’t tell you that enough.
ممنونم مامان و میدونم که هیچوقت بقدر کافی ازت تشکر نمی کنم.
توضیح: نویسنده تلویحا میگه من همیشه ممنونت هستم اما خیلی کم قدردانیم رو به زبون میارم.
Now that I’m older, mom, thank you for never leaving me in a shopping cart and running away even though I know how tempting it was.
حالا که دیگه بزرگ شدم، اما ممنونم که وقتی کوچیک بودم من رو توی سبد خرید ول نکردی از دستم فرار کنی، هرچند که (با دردسرها، شیطنتها و نق زدنهای من) خیلی وسوسه میشدی این کار رو بکنی.