پنجاه هزار پاسخ, ده هزار بازدید روزانه در پربیننده ترین سایت زبان- به ما در تلگرام ملحق شوید: @chiMigan

0 امتیاز
451 بازدید
در پیشنهاد و همفکری توسط (473 امتیاز)

سلام:)

یه سوال داشتم الان برای ترجمه کتاب(رمان) از کدوم روش استفاده میشه؟ تحت اللفظی,ترجمه باز, ترجمه میانه

من خودم ترجمه تحت الفظی می کنم، ولی دوستان اظهار دارن که ترجمه تحت الفظی الان زیاد استفاده نمی شه.البته دیالوگا محاوره ای هستش

شما پیشنهادتون چیه؟

2 پاسخ

+1 رای
توسط (49.3k امتیاز)
ترجمه تحت لفظی درست تره, به شرط اینکه معنی رو برسونه. اون خواننده هست که باید برداشت کنه از متن نه اینکه مترجم برداشت خودشو بصورت آزاد بنویسه و گند بزنه به اصل مطلب. شاید نویسنده چیز دیگه ایی میخواسته بگه.
توسط (473 امتیاز)
یه نمونه از ترجمه خودم رو می نویسم بببین خوبه و نیاز داره روش ترجمه رو تغییر بدم یا نه؟

 

در حیرتم اگر قرار بود این لیوان را سمت سرش پرت کنم چه صدایی خواهد آمد. یک لیوان ضخیم و سر سخت او که پتانسیل یک ضربه بزرگ خوب را دارد! نمی دانم خونریزی خواهد کرد یا نه! دستمال سفره هم روی میز هست، اما جنسش انقدر خوب نیست که بتواند مقدار خون زیادی را جذب کند!

می گوید: خوب آره. من یکم شوکه شدم ولی داره پیش میاد.

این خوبه یا باید عوض شه؟

این سوال خیلی برام مهمه
+1 رای
توسط (4.2k امتیاز)

ترجمه بستگی به خیلی چیزا داره

ترجمه قبل از هر چیز یه هنره

و نمیشه به سبک ماشینی همینجوری یهوویی گفت فلان ترجمه درست تره و فلان ترجمه غلط تره

اما چیزی که همه مترجمهای مطرح دنیا روش تاکید دارن اینه که ترجمه ی تحت اللفظی پر ایراد ترین حالت ترجمه است.

ترجمه ی تحت اللفظی برای کلمات و نهایتا عبارات خوبه اما کجای دنیا میشه ضرب المثل رو ترجمه ی تحت اللفظی کرد.

مثلا به مثال ساده تو انگلیسی می گن 

Kick the bucket  به سطلل لگد زدن

تحت اللفظی اش رو نوشتم. اما معنیش یعنی مُردن.

خوب این رو اگه تحت اللفظی ترجمه کنیم میشه فاجعه.

 بستگی به سبک نوشتار داره، بستگی به سن و سال مخاطبای کتاب داره، بستگی به موضوع کتاب داره(حقوقی باشه، پزشکی باشه، ادبی باشه)

 

اگه میخوایید بدونید دقیقا چی براش خوبه. به عقیده منِ کمترین ، قبلش چندتا کتاب معرفی میکنم اونا رو بخونید بعد ترجمه رو انجام بدید. کتابهای ساده ای هستن:

نخستین درسهای ترجمه(خانم فرزانه فرح زاد)

اصول و مبانیِ ترجمه(خانم طاهره صفارزاده) مرحوم خانوم صفارزاده مترجم قرآن به انگلیسی بودن

اصول و روش کاربردی ترجمه(اسماعیل سعیدان)

از این بین کتاب اول رو حداقل حتما حتما بخونید. هم ساده تر و هم حجمش کمتره. اگه وقت کردید باقی رو هم بخونید

این کتابها مختص رشته مترجمی ان

خیلی از سوالاتون حل میشه.

توسط (473 امتیاز)
+1
متشکرم خیلی زیاد

موفق باشید

اقای لیسانسه
توسط (68.6k امتیاز)
بازنگری شد توسط
+2
دقیقا +

ترجمه تحت اللفظی (صرف) همیشه جواب نمیده و زیبا و روان نیست.

در ترجمه باید ضمن پایبندی به متن اصلی، به طبیعی بودن (در زبان مقصد) و سلیس بودن ترجمه دقت کرد. ترجمه تحت اللفظی را گوگل هم انجام می دهد.
توسط (473 امتیاز)
البته منظور من یه چیز دیگه بود نه خود تحت الفظی:/ فکر کنم منظورمو درست نرسوندم

این متنیه که تا الان ترجمه اش کردم، به نظرم منظورم دوستام کتابی نوشتن بودش وگرنه به نظر خودم درست ترجمه شده، لطفا نگاه کنین ببینین:

در حیرتم اگر قرار بود این لیوان را سمت سرش پرت کنم چه صدایی خواهد آمد. یک لیوان ضخیم و سر سخت او که پتانسیل یک ضربه بزرگ خوب را دارد! نمی دانم خونریزی خواهد کرد یا نه! دستمال سفره هم روی میز هست، اما جنسش انقدر خوب نیست که بتواند مقدار خون زیادی را جذب کند!
می گوید: خب آره. من یکم شوکه شدم ولی داره پیش میاد.

صدایش باعث می شود انگشتانم دور لیوان محکم شوند. به این امید که در دستم بماند و در واقع به جمجمه او اصابت نکند!

_ فالون؟
گلویش را صاف می کند و سعی می کند کلماتش را ملایم تر و آهسته تر ادا کند. اما کلماتش مثل چاقو به من برخورد می کنند.
_ می خوای چیزی بگی؟
با این تصور که حفره های روی قالب یخ ،سر او هستند، با نِی ام به آن ها ضربه می زنم.
زیر لب می گویم: چی باید بگم؟
بیشتر به یک بچه شباهت دارم تا یک آدم بالغ 18 ساله.
_ تو میخوای بهت تبریک بگم؟
پشتم را به پشت صندلی تکیه می دهم و دست‌هایم را روی سینه‌ام جمع می‌کنم .
به او نگاه می کنم و متحیر می شوم که آیا این تاسفی که در چشمانش منعکس می شود نتیجه ناامید کردن من است یا دوباره دارد به سادگی بازیم می دهد!
تنها 5 دقیقه از نشتنش گذشته بود. او از قبل پشت میز جا گرفته بود. و من بار دیگر مجبور بودم مخاطبش باشم!
در حالی که در سکوت نظاره گرم شده بود انگشتانش دور فنجان قهوه اش آهسته شروع به ریتم گرفتن کردن.
تاپ تاپ تاپ
تاپ تاپ تاپ
تاپ تاپ تاپ
او فکر می کند من بالاخره تسلیم خواهم شد و چیزی را که می خواهد بشنود به او خواهم گفت اما در دو سال گذشته به قدر کافی دور و بر من نبوده که بداند دیگر آن دختر نیستم . وقتی از قبول عملکرد او امتناع می‌کنم , او در نهایت آه می‌کشد و آرنج‌هایش را به میز تکیه می‌دهد و می‌گوید : " خوب , من فکر می‌کردم که تو برای من خوشحال هستی ."
با یک حرکت سریع سرم را تکان می‌دهم و می‌گویم :" خوشحالی برای تو؟ "
نمی تواند جدی باشد.
او شانه بالا می‌اندازد و لبخند ازخودراضی آزار دهنده ای بر حالت قبلی صورتش غلبه می‌کند و می‌گوید : " نمی‌دونستم این کار روکرده، تا دوباره پدر شم ."
قهقه ی ناگهانی ام خارج از اراده ی من است.

به تلخی می گویم:"_ حامله شدن یه زن بیست و چهار ساله از تو ،ازت پدر نمی‌سازه . ".

لبخند خودخواهانه اش محو می شود، به عقب تکیه می زند و سرش را به طرفی کج می کند.
این حالتش (سر_کج شده) همیشه عکس العمل مختص او بود برای زمانی که مطمئن نبود چه واکنشي در بازی از خود نشان دهد.

"فقط طوری به نظر می رسد انگار که در مورد چیزی عمیقاّ به فکر فرو رفته ای و تقریبا تمامی احساسات را در آن واحد سپری می کنی: غم،خجالت،عذر خواهی، همدردی." او نباید به خاطر داشته باشد که مربی بازیگری شخصی ام برای بیشتر عمرم بوده‌ و این نگاه یکی از اولین درسایی بوده که به من یاد داده .
_" تو فکر نمی‌کنی من حق داشته باشم که خودمو پدر صدا کنم ؟"
او از واکنش توهین امیزم رنجیده به نظر می‌رسد: " پس چی باعث می‌شه من به تو کمک کنم ؟ "
 
توسط (473 امتیاز)
با این برداشت که دنبالِ جواب برای سوالش نیست به تکه یخ دیگری می کوبم، بادقت آن را تا نیِ ام بالا آورده و در دهانم می گذارم. با صدایی بلند و بی وقفه به آن گاز می‌زنم . مطمئنا انتظار ندارد به این سوال جواب بدهم . از شبی که کار بازیگری من به پایان رسید به عبارتی از وقتی که من شانزده سالم بود ، او یک " پدر " نبوده است. و اگر من با خودم روراست باشم , حتی مطمئن هم نیستم که او قبل از آن شب هم خیلی پدر بوده باشد . ما بیشتر شبیه مربی بازیگری و شاگرد بودیم.
یکی از دستانش را در ریشه موهای گران قیمت کاشته شده اش که پیشانی اش را پوشانده بود،پیش می برد .
_چرا داری اینکار رو می کنی؟
او هر لحظه بیش از پیش از واکنش های من دلخور می شود.
_ تو هنوزم از اینکه من تو مراسم فارغ التحصیلی ات نمی تونم حاضر شم اعصابت خرده ؟ من قبلش بهت گفتم که برنامه زمانی کارهای دیگه من با زمان اون مراسم جور نیست.
عادی جواب می‌دهم : " نه , من تو رو به فارغ‌التحصیلیم دعوت نکردم ."
عقب می کشد و با ناباوری به من نگاه می‌کند و می‌گوید : " چرا نه؟ "
" من فقط چهار بلیط داشتم ."
او می‌گوید: _و؟
" من پدرتم . چرا نباید منو به فارغ‌التحصیلی دبیرستانت دعوت کنی ؟ "
" تو نخواهی آمد ."
به تندی می گوید : " تو نمی‌دونی . "
" تو نمیای ."
چشمانش را در حدقه می‌چرخاند و می‌گوید : " خب ، من هم این کار رو نمی کنم ، فالون . دعوت نشدم ."

به سنگینی اه می‌کشم : تو غیر قابل تحملی . حالا می‌فهمم چرا مامان تو رو ترک کرد ."
تکانی خفیف به سرش داد .

_ مادرت منو ترک کرد چون با بهترین دوستش رابطه داشتم . شخصیتم هیچ ربطی به اون موضوع نداره.

کلا سوالم از بیخ و بن غلطه باید می پرسیدم لحن خوب برای رمان کدومه؟

حالا نظرتون چیه من همینطور کتابی ادامه بدم یا محاوره ای بنویسم؟

الان کدوم بیشتر استفاده میشه؟
توسط (473 امتیاز)
به نظر خودم با توجه به غم، حسرت و تنفر شخصیت اول کتاب لحن کتابی برای متن بهتر باشه

محاوره ای بیشتر به درد رمان های طنز و این قبیل میخوره

میشه راهنماییم کنین؟

پرسشهای مرتبط

کلیه محتوای این سایت توسط کاربران در سایت چی‌میگن وارد شده است. حق کپی این مطلب با چی‌ میگن می‌باشد .

هدف اصلی سایت چی میگن کمک به شما در تبدیل جملات فارسی به انگلیسی،
تبدیل اصطلاح های فارسی به اصطلاحات انگلیسی، آموزش انگلیسی چه در کاربرد چه در استفاده روز مره انگلیسی، آشنایی با کاربرد اصطلاحات انگلیسی و همینطور برعکس، پیدا کردن معادل فارسی اصطلاحات تکنیکی انگلیسی است.

...