سلام. علاوه بر مطالب خوب دوستان، این اصطلاح، بسته به کانتکست، چندین مفهوم مختلف داره.
جمله 1. فکر می کردم پلیس قراره/باید از مردم محافظت کنه. (منظور از «قرار بودن» در اینجا، همون مسئولیت و وظیفه هست، همونطور که دوستان گفتن. البته جاهای دیگه «قرار بودن» برای همین اصطلاح، به معنی انتظار داشتن و این چیزهاست.)
جمله 2. این اصطلاح تو جمله ای مثل جمله دوم، مفهومش اینه که به طور کلی، مردم در مورد یه چیزی چطور فکر میکنن و چه نظری دارن.
to be generally considered to be something (Oxford)
بنابراین اینطور میشه گفت: انتظار میره که این رستوران عالی باشه (چون خیلی ها نظرشون اینه و اینو گفتن) / این رستوران باید عالی باشه (چون مردم معمولا در موردش این رو میگن و همچین نظری دارن و معروفه به داشتن این ویژگی. («باید» در اینجا با اون «باید» که نشونه وظیفه هست، فرق میکنه))
جمله 3. انسانها باید فعال باشن.
یه مفهوم دیگه هم داره: قسمت بودن، مقدّر بودن، و همچین مفاهیمی.
I thought we could be friends, but I guess it just wasn't meant to be.
.فکر می کردم میتونیم با هم دوست باشیم، اما انگار قسمت نبود/ مقدّر نبود
البته مفاهیم مشابه دیگه هم داره. مثل:
The diagram is meant to ...
این نمودار میخواد/ هدفش اینه که ... (یعنی برای این طراحی شده که ...)