نه. معنی "ادامه دادن" نمیده. بستگی به موضوع مورد بحث داره یعنی چی. شاید منظورش اینه "قبولش کن". این هم لیست کامل معنی هاش: >>
take
1- گرفتن ، تسخير كردن ، مسخر كردن ، تصاحب كردن ، فتح كردن ، استاندن ، يازيدن ، دست اندازى كردن
2- ماهي (و غيره ) گرفتن ، صيد كردن ، شكار كردن
3- (در دست يا با دست ) گرفتن ، در دست نگهداشتن
4- (چيزى را از كسي ) گرفتن ، به دست آوردن ، ستدن
5- برداشتن ، ورداشتن
6- (شطرنج و نرد و غيره ) كشتن ، برنده بودن
7- (به بخشي از بدن ) زدن ، خوردن (به )
8- دچار كردن ، دستخوش كردن يا شدن ، (بيمارى ) گرفتن
9- (در حين ارتكاب و غيره ) مچ كسي را گرفتن ، غافلگير كردن ، دستگير كردن
10- مفتون كردن ، مجذوب كردن ، جلب كردن ، خرسند كردن ، (از كسي يا چيزى ) خوش آمدن
11- خوردن ، نوشيدن ، لب زدن ، فرودادن ، فرو بردن ، استنشاق كردن
12- (زن يا معشوق وغيره ) گرفتن
13- (به شغل يا مقام و غيره ) رسيدن ، به عهده گرفتن
14- (سوگند) خوردن ، (قول و غيره ) دادن
15- (مسابقه يا جايزه و غيره ) بردن ، شكست دادن
16- برگزيدن ، گزيدن ، انتخاب كردن ، خريدن
17- اتخاذ كردن ، دست زدن (به )، متوسل شدن (به )، استفاده كردن (از)
18- گنجايش داشتن ، جا داشتن
19- اجاره كردن ، آبونه شدن يا بودن
20- (خودماني ) گول زدن ، گوش كسي را بريدن
21- (دستور زبان ) حالت بخصوص گرفتن
22- (وسيله ى نقليه ) گرفتن ، سوار شدن ، با... رفتن
23- جستن ، (پناه ) بردن ، (بست ) نشستن
24- جاى گرفتن ، مستقر شدن
25- (وقت و غيره ) صرف كردن ، گرفتن ، طول كشيدن
26- نياز داشتن ، لازم داشتن ، مستلزم بودن
27- (به ارث ) بردن ، (به كسي ) رفتن ، (اسم يا لقب و غيره ) گرفتن
28- نقل كردن ، نقل قول كردن ، گرفتن
29- كردن ، برداشتن
30- پذيرفتن ، پذيرا بودن ، قبول كردن ، تحمل كردن ، تاب داشتن
31- فهميدن ، درك كردن ، پي بردن
32- (با خود يا به محلي ) بردن ، حمل كردن
33- كشتن ، تباه كردن ، نابود كردن
34- كسر كردن ، كاستن ، منها كردن
35- (قلمه يا پيوند يا آتش و غيره ) گرفتن
36- پنداشتن ، به جاى كسي يا چيزى ديگر گرفتن
37- عمل گرفتن ، در دست گيرى ، تسخير، تصاحب ، گرفت ، گيرش
38- ميزان گرفته شده يا صيد شده يا بدست آورى شده
39- دريافتي (ها)، مبالغ واريز شده ، كسب ، سود، درآمد
40- واكسني كه مي گيرد (اثر مي كند)
41- (عكسبردارى و فيلمبردارى ) برداشت
42- نوشتن