پنجاه هزار پاسخ, ده هزار بازدید روزانه در پربیننده ترین سایت زبان- به ما در تلگرام ملحق شوید: @chiMigan

+2 امتیاز
1.6k بازدید
در فارسی به انگلیسی توسط (55 امتیاز)
مثلا کسی که در یک مجلس ه خود اجازه حرف زدن در هر موردی را بخود بدهد و احترام به حضور دیگران از نظر سن و آگاهی سرش  نمیشه.

5 پاسخ

+3 امتیاز
توسط (12.0k امتیاز)

I'm not fond of / keen on (British) him at all; he is such a rude/insolent and nosy guy.

+2 امتیاز
توسط (3.8k امتیاز)

I don`t like him/her at all , so mean/ rude/ impolite/ mannerless

+2 امتیاز
توسط (59.4k امتیاز)

I do not like him at all. He is a nosy and arrogant person!

توسط (49.3k امتیاز)

  nosy عالی بود و +1
 

nosy
(of a person or their behavior) showing too much curiosity about other people's affairs.

"he had to whisper to avoid being overheard by their nosy neighbors"

synonyms:prying, inquisitive, curious, spying, eavesdropping, intrusive;

 

فضول ، (در كار ديگران ) كنجكاو, سرک کش

توسط (59.4k امتیاز)
+1

Thx bud!

+1 رای
توسط (1.2k امتیاز)
.he turns me off

iI can't stand him
+1 رای
توسط (16.9k امتیاز)
بازنگری شد توسط

I can't stand such a presumptuous & impertinent person

chutzpah گستاخ

کلیه محتوای این سایت توسط کاربران در سایت چی‌میگن وارد شده است. حق کپی این مطلب با چی‌ میگن می‌باشد .

هدف اصلی سایت چی میگن کمک به شما در تبدیل جملات فارسی به انگلیسی،
تبدیل اصطلاح های فارسی به اصطلاحات انگلیسی، آموزش انگلیسی چه در کاربرد چه در استفاده روز مره انگلیسی، آشنایی با کاربرد اصطلاحات انگلیسی و همینطور برعکس، پیدا کردن معادل فارسی اصطلاحات تکنیکی انگلیسی است.

...