پنجاه هزار پاسخ, ده هزار بازدید روزانه در پربیننده ترین سایت زبان- به ما در تلگرام ملحق شوید: @chiMigan

0 امتیاز
178 بازدید
در English to Persian توسط (4.7k امتیاز)

For the past 80 years, legendary soccer players trotted around playing fields all over the world, from Seoul to Manchester to Sao Paulo to Kabul, sporting the three-stripe Adidas logo on their footwear.

1 پاسخ

0 امتیاز
توسط (2.3k امتیاز)

وقتی برای حیوان به کار میره به معنای یورتمه رفتنه، برای انسان به معنی دویدن یا تند تند راه رفتنه و البته به کاربردنش برای انسان خیلی استفاده رسمی و درستی نیست.

از مک میلان:

1 [intransitive] if a horse or other animal trots, it moves more quickly than when walking but does not run:
The gray horse came trotting gracefully across the field.
1a. [intransitive or transitive] to ride on a horse that is trotting:
We trotted toward the first fence.
─ compare CANTER1
2 [intransitive] trot into/along/after etc. to walk with short quick steps:
He hurried off, his assistants trotting after him.
,trot `out phrasal verb [transitive] INFORMAL

هیچ پرسش مرتبطی وجود ندارد

کلیه محتوای این سایت توسط کاربران در سایت چی‌میگن وارد شده است. حق کپی این مطلب با چی‌ میگن می‌باشد .

هدف اصلی سایت چی میگن کمک به شما در تبدیل جملات فارسی به انگلیسی،
تبدیل اصطلاح های فارسی به اصطلاحات انگلیسی، آموزش انگلیسی چه در کاربرد چه در استفاده روز مره انگلیسی، آشنایی با کاربرد اصطلاحات انگلیسی و همینطور برعکس، پیدا کردن معادل فارسی اصطلاحات تکنیکی انگلیسی است.

...