پنجاه هزار پاسخ, ده هزار بازدید روزانه در پربیننده ترین سایت زبان- به ما در تلگرام ملحق شوید: @chiMigan

+1 رای
258 بازدید
در English to Persian توسط (9 امتیاز)

  [only before noun] (no comparative or superlative) close to being somebody/something 1. The election proved to be a near disaster for the party.

2. a near impossibilit

3. She spoke in a near whisper.

4. The climbers had already had one near miss on the summit.

ممکنه ترجمه اینهارو به فارسی بفرمایین؟

 

 

 
 

1 پاسخ

+1 رای
توسط (68.6k امتیاز)
سلام

در این جمله‌ها، near را با "تقریبا" یا چیزی مشابه آن ترجمه می‌کنیم:

1. معلوم شد این انتخابات برای حزب چیزی همچون فاجعه بود/ چیزی از یک فاجعه کم نداشت

2. کاری تقریبا امکان‌ناپذیر/غیرممکن

3. او تقریبا حرفش را نجوا کرد / او تقریبا به صورت پچ‌پچ صحبت کرد / می‌شود گفت پچ‌پچ کرد

4. کوهنوردان قبلا برای این قله تجربه‌ای شکست‌گونه را پشت سر گذاشته بودند. 
توسط (258 امتیاز)
متشکرم.

پرسشهای مرتبط

+1 رای
1 پاسخ 454 بازدید
مارس 23, 2019 در پیشنهاد و همفکری توسط niknik (573 امتیاز)
+1 رای
1 پاسخ 160 بازدید
0 امتیاز
1 پاسخ 228 بازدید
دسامبر 1, 2016 در English to Persian توسط soorinaa (351 امتیاز)
0 امتیاز
1 پاسخ 171 بازدید
+2 امتیاز
1 پاسخ 588 بازدید
مارس 3, 2021 در English to Persian توسط englishabc (12.7k امتیاز)
کلیه محتوای این سایت توسط کاربران در سایت چی‌میگن وارد شده است. حق کپی این مطلب با چی‌ میگن می‌باشد .

هدف اصلی سایت چی میگن کمک به شما در تبدیل جملات فارسی به انگلیسی،
تبدیل اصطلاح های فارسی به اصطلاحات انگلیسی، آموزش انگلیسی چه در کاربرد چه در استفاده روز مره انگلیسی، آشنایی با کاربرد اصطلاحات انگلیسی و همینطور برعکس، پیدا کردن معادل فارسی اصطلاحات تکنیکی انگلیسی است.

...