کلمه only قید است و به معنای فقط است . ترجمه انگلیسی آن می شود
used to show that something is limited to not more than, or is not anything other than, the people, things, amount, or activity stated
یعنی برای نشان دادن این که چیزی محدود است و بیشتر از آن نیست و یا به غیر از افراد و چیز هایی که ذکر شده اند ، چیز دیگری وجود ندارد. (منبع دیکشنری کمبریج)
به عبارتی ترجمه تحت اللفظی آن فقط می شود:
مثلا
من فقط فارسی صحبت می کنم . (یعنی به غیر از فارسی زبان دیگه ای صحبت نمی کنم)
I only speak Persian
یا
فقط یک احمق آن را انجام می دهد
Only an idiot would do that
اما the only صفت است و به معنی تنها است و غالبا پس از آن اسم به کار می رود . و بنا به تعریف دانشگاه کمبریج زمانی آن را به کار می بریم که می خواهیم بگوییم تنها این چیز یا این چیز ها هستند.
مثلا
تو تنها زنی هستی که دوست می دارم
You are the only woman I love.
یا
تنها چیزی که اهمیت دارد این است که بچه سالم است.
The only thing that matters is that the baby is healthy.
در کل به عنوان جمع بندی این رو بگم که
only قید است و ترجمه تحت اللفظی آن می شود فقط
Only Sue and Mark came to the party
فقط سو و مارک به مهمانی آمدند.
the only صفت است و پس از آن معمولا اسم می آید . ترجمه تحت اللفظی آن می شود تنها (نه به معنی تنها و بی کس، منظورم اینه که تنها به معنی فقط)
You're the only friend I have
تو تنها دوستی هستی که من دارم.
The only language I speak is Persian
تنها زبانی که صحبت می کنم فارسی است.
The only thing I have is this car.
تنها چیزی که دارم این ماشین است.
امیدوارم توضیحاتم واضح بوده باشه. موفق باشید.