سلام
contain : چیزی را در دل خود داشتن یا جزیی / بخشی از خود را در درون خود داشتن / جای دادن
example: Box contains six barbie dolls = There's nothing else in the box, only six dolls.
(فقط 6 عروسک در جعبه است؛ نه چیز دیگه.)
ex: Coca-cola contains no alcohol. = Alcohol is not part / ingredient of Coca-cola.
(الکل جزیی / بخشی (از مواد تشکیل دهنده) کوکا کولا نیست.)
include : بخشی از چیزی بودن یا جزیی از چیزی را ساختن / تشکیل دادن
Ex: Box includes 6 barbie dolls. = There are other things in the box , not only the dolls.
(به جز 6 عروسک باربی ، ممکنه چیزای دیگه ای هم در جعبه باشه.)
Ex: I haven't included my French course in my resume. = I haven't made my French course part of my resume.
(من دوره زبان فرانسه (که گذرانده ام ) را به عنوان بخشی / جزیی از رزومه ام قرار نداده ام. پس یعنی بخشی / جزیی از رزومه را تشکیل نداده.)
consist : چیزی را به عنوان بخش اصلی یا تنها جزء / بخش خود در خود جای دادن / شامل شدن.
Ex: Batman's true strength consists in his courage = courage is the main part of Batman's strength.
(شجاعت، بخش اصلی قدرت بتمن است.)
Ex: The X-men team consists of Storm, Jean Grey , Beast , etc. = The team is formed from the superheroes mentioned.
(تیم مردان ایکس از اَبَر قهرمان ها تشکیل شده یا شامل آن ها است.)
involve : شامل بخشی مهم بودن ؛ کسی را در فعالیتی شرکت دادن.
Ex: My father's job involves a lot of travel. = The travel is the necessary part of his job.
(مسافرت بخش مهم / مهمی از کار پدرم است.)
Ex : The team didn't involve Jack in the game.
(اعضای تیم جک را در ترکیب خود / بازی شرکت ندادند.)
http://goo.gl/UdYxoW
Also : http://goo.gl/e1FxVP ; http://goo.gl/rH8E7M ; http://goo.gl/VfyG3H