سلام دوست خودم! Soaldar جان! :)
Sad ( غمگين): احساس غم (ناگهاني، معمولا موقتي),
مثلا در اين موارد : مرگ كسي، جدايي از كسي، دوري از جايي كه بهش تعلق خاطر داشتيم، از دست دادن چيزي كه واسمون مهمه، به پايان رسيدن يه دوران خوش ( مثلا تعطيلات! :)، گوش دادن به يه خبر بد، يا يه آهنگ غم انگيز...
وقتي غمگين هستيم: يا ' گريه مي كنيم"، يا واكنش مشهود ديگه اي نشون ميديم، ( از قيافه مون معلومه كه كشتي هامون غرق شده)
-I was sad to hear of his death.
-I'm sad abipout my toys getting burned up in the fire.
-I'm sad you are leaving.
Unhappy ( ناراضي): 1-حالت افسردگي ( غم طولاني مدت كه به مرور زمان إيجاد شده) ٢-احساس نارضايتي از / لذت نبردن از / دوست نداشتن وضعيت موجود
مثلا : نارضايتي از كار، زندگي مشترك، وضعيت اقتصادي، وضعيت سياسي-اجتماعي، خدمات ارائه شده
وقتي ناراضي هستيم: ممكنه كسي متوجه نشه، يعني بيشتر تو خودمون بريزيم كه نهايتا باعث افسردگي ميشه.
-If you are so unhappy, why don't you change your job?
-her marriage is in trouble, and she is desperately unhappy.
-Customers are unhappy with the software support and service they recieve.
Upset ( دلخور): : تركيب غم و عصبانيت نه چندان شديد!
مثلا دوستمون به قولش عمل نكرده، واسه امتحان خيلي درس خونده بوديم ولي نمره امتحانمون خوب نشده،
وقتي دلخوريم : ممكنه دلمون بخواد گريه كنيم ، يا تنها باشيم و بريم زير لحاف گوله بشيم (لحافم بكشيم رو سرمون :D ) تا وقتي حالمون يه كم بهتر بشه!
-Jane was upset that Jeremy left before saying goodbye to her.
-I'm upset that you forgot to pick me up from my piano class.
-I don't understand why you are so upset; it wasn't that bad.
For more details, please read these, too:
http://www.f.waseda.jp/vicky/dissertation/chapter4.pdf
http://www.differencebetween.net/language/words-language/difference-between-upset-and-angry/