پنجاه هزار پاسخ, ده هزار بازدید روزانه در پربیننده ترین سایت زبان- به ما در تلگرام ملحق شوید: @chiMigan

+3 امتیاز
368 بازدید
در English to Persian توسط (4.4k امتیاز)
to egg on

3 پاسخ

+4 امتیاز
توسط (10.2k امتیاز)
انتخاب شد توسط
 
بهترین پاسخ

To egg someone on

تشویق کردن، ملزم ساختن یا جرات دادن به کسی برای انجام کاری غیر عاقلانه

John wouldn't have done the dangerous experiment if his brother hadn't egged him on.

.جان هیچ وقت اون آزمایش خطرناک رو انجام نمی داد اگر برادرش تشویقش نمی کرد

 

http://idioms.thefreedictionary.com/egg+on

توسط (4.4k امتیاز)

Thanks a lot

+2 امتیاز
توسط (55.1k امتیاز)

سلام

دل و جرات دادن  یا غیرتی کردن کسی برای انجام کاری

The big boys egged on the two little boys to fight.

Bob didn't want to jump, but his friends kept egging him on.

توسط (4.4k امتیاز)

Thanks a lot

+1 رای
توسط (12.0k امتیاز)

واداشتن، برانگيختن، شير كردن، زير پاي...نشستن

He hit the other boy again and again as his friends egged him on.

توسط (4.4k امتیاز)

Thanks a lot

پرسشهای مرتبط

+2 امتیاز
3 پاسخ 623 بازدید
+1 رای
1 پاسخ 196 بازدید
مارس 15, 2021 در English to Persian توسط Soheil777 (505 امتیاز)
+3 امتیاز
1 پاسخ 397 بازدید
دسامبر 24, 2014 در پیشنهاد و همفکری توسط Mahtab68 (21.6k امتیاز)
کلیه محتوای این سایت توسط کاربران در سایت چی‌میگن وارد شده است. حق کپی این مطلب با چی‌ میگن می‌باشد .

هدف اصلی سایت چی میگن کمک به شما در تبدیل جملات فارسی به انگلیسی،
تبدیل اصطلاح های فارسی به اصطلاحات انگلیسی، آموزش انگلیسی چه در کاربرد چه در استفاده روز مره انگلیسی، آشنایی با کاربرد اصطلاحات انگلیسی و همینطور برعکس، پیدا کردن معادل فارسی اصطلاحات تکنیکی انگلیسی است.

...