پنجاه هزار پاسخ, ده هزار بازدید روزانه در پربیننده ترین سایت زبان- به ما در تلگرام ملحق شوید: @chiMigan

+1 رای
762 بازدید
در English to Persian توسط (313 امتیاز)
The room turned pins and needles quiet

2 پاسخ

+2 امتیاز
توسط (49.3k امتیاز)
انتخاب شد توسط
 
بهترین پاسخ

اتاق (ناگهان) به سکوتی دلهره اور فرو رفت/تبدیل شد.

 

1- مور مور, سوزن سوزن, خواب رفتگی

2- اضطراب, نگرانی, دلواپسی

 

pins and needles

1- a tingling sensation in a limb recovering from numbness.

 

on pins and needles: anxious; in suspense. 

 

I've been on pins and needles all day, waiting for you to call with the news. 

 

We were on pins and needles until we heard that your plane had landed safely.

 

I was on pins and needles until she called to say she had arrived in Istanbul.

توسط (917 امتیاز)

اینجوری بخونید: 

pins and needles turned quiet

خوب چی اینها را آرام کرد؟ 

the room

یعنی باعث ازبین رفتن دلشوره شد.

توسط (49.3k امتیاز)
اگر به شکلی که شما گفتید میبود, بله درسته. ولی شما جای کلمات رو کاملا جابجا کردین. مثال

 

Anxiety turned quiet.

اضطراب آرام شد

 

Room turned anxious.

اتاق مضطرب شد.

 

برداشت من از جمله ایی که گذاشتند اینه که همه سر و صدایی داشتند و ناگهان یک نفر وارد اتاق میشه و سکوتی اضطراب اور اتاق رو فرا میگیره. حالا اون نفر شاید کسی یا چیزی یا خبری بوده که کسی انتظار دیدنشو نداشته.

-----

در ضمن turn اینجا یعنی "تبدیل شدن" نه "تبدیل کردن"

 

Ice turned water. یخ اب شد

Sun turned hot. افتاب داغ شد
توسط (313 امتیاز)
+1

ممنون از راهنمایی هاتون.

اتفاقی که اینجا می افته اینه که جمعیتی داخل یه اتاق هستن. یه نفر سؤالی از یه نفر دیگه می پرسه و ناگهان همه کس و همه چیز ساکت می شن و منتظر جواب می مونن. به همین دلیل من فکر می کنم که اتاق رو سکوتی اضطراب آور فرا می گیره .

توسط (917 امتیاز)

در اون جمله اتاق در نقش فاعل جمله است و طبق توضیح آقای شیرزاد (که ناخواسته حرف من را تآیید میکنند) ترجمه اش همون میشه.

The room turned anxiety quiet.

Autumn turns the green leaves golden.

turn v.tr http://www.thefreedictionary.com/turn

کتابش پولیه و من نتونستم متن پیش از اون را بخونم. ولی در چند خط بعد طرف تظاهر میکنه و نقش بازی میکنه که نشون میده بحث اضطراب نیست.

توسط (313 امتیاز)
+1
My dad said, “Hey! How about that?”
My brother said, “Really?”
I said, “Yeah. I talked to him.”
My brother said, “When did you talk to him?”
I said, “A couple weeks ago.”
And then I froze because I suddenly remembered the other part. The fact that I met the man in the park at night. And the fact that I gave him one of my cigarettes. And the fact that he was trying to pick me up. I just sat there, hoping it would go away. But it didn’t.
“Where did you meet him, honey?” my mom asked.
The room turned pins and needles quiet. And I did my best impersonation of myself when I can’t remember something...
این اون بخش از کتابه. ممنون از راهنمایی هاتون.
توسط (917 امتیاز)
بازنگری شد توسط
+1
آقا من رأیم برگشت. با عرض پوزش از آقای شیرزاد.

اتاق در سکوتی پًرتشویش فرورفت.

کاش همون اول متن را میدادید. اینجا یه and دیگه کم داره.

The room turned quiet اتاق آرام و ساکت شد.

The room turned pins and needles. اتاق پر از دلشوره شد.
توسط (313 امتیاز)
ممنون . در همین بحث هاست که آدم چیز یاد می گیره ...
0 امتیاز
توسط (917 امتیاز)
کجا و در چه موقعیتی گفته شده؟ ولی در همین حد:

اتاق موجب رفع اضطرابش شد.  یا باعث شد دلشوره اش از بین بره.
توسط (313 امتیاز)
+2

درسته. ممنون.

البته با توجه به موقعیت جمله ی من معنیش این می شه :

اتاق در سکوت دلشوره آوری فرو رفت.

توسط (917 امتیاز)
خود دانید. من که نمیدونم متن چی بوده. ولی به نظرم دلشوره از بین رفته؛ نه اینکه اتاق در دلشوره فرورفته باشه.

حالا اسمش را چی گذاشتید؟ به نظرم «مزایای درحاشیه ماندن» خوبه براش.
توسط (313 امتیاز)
راستش انتخاب هام اینا هستن :

مزایای گوشه گیر بودن

مزایای در حاشیه بودن

مزایای توو دار بودن

مزایای سر به زیر بودن

 

از بین اینها مزایای توو دار بودن به متن نزدیک تره ولی فکر کنم مزایای سر به زیر بودن عمومی تره و معنای توو دار بودن و گوشه گیر بودن رو در خودش داره . پس انتخابم اینه . البته فعلاً . کسی چه می دونه ...
توسط (313 امتیاز)
نمی دونم می تونم این مطلب رو اینجا بذارم یا نه ولی گفتم باید یه جایی بگم این حرفو :

متوجه شدم این رمان ( The perks of being a wallflower ) با اسم مزایای منزوی بودن به چاپ رسیده !!!

جالبه که برای بعضی ها اهمیتی نداره که کتاب تا چقدر سانسور می شه و تا چه حد داستان برای خواننده گنگ و نامفهوم می شه و فقط به چاپ فکر می کنن به خصوص در مورد این رمان خاص که حالت روانشناسانه داره و قسمت های مختلف کاملاً به هم مربوطن و روی هم اثر گذار. این رمان حداقل 50 صفحه سانسور داره - اگه نه بیشتر ، و در کنار اون تغییر خیلی از دیالوگ ها و شخصیت ها باید روش اعمال بشه ( مثل فیلم تروی که هلن رو خواهر منلائوس دوبله کرده بودن !!! در حالی که همه این افسانه ی معروف رو می دونیم !!! )  . بطوریکه من به دلیل صدمه ای که به داستان می رسید از خیرش گذشتم.

در این آشفته بازار ترجمه در ایران امیدوارم خواننده ها و مترجمان فعال این سایت کمی به این مسائل توجه کنن ...

 
توسط (917 امتیاز)
دقیقاّ همون آشقته بازاره که گفتی. وقتی کپی رایت را نمیپذیریم و خودمون (خودشون) هم بجای قانونمند کردن سنگ اندازی میکنند، همه فرصت طلب میشوندو کار سردستی و هول هولکی انجام میدهند.

تو سیماشون که وضع افتضاحه. prison chaplain را ترجمه کرده بودند زندان چاپلین!

طرف قرار بود اعدام بشه؛ گفت فلانی با زندان چاپلین خداحافظی کرد و به سوی صندلی الکتریکی برده شد.
توسط (49.3k امتیاز)
ابروی ترجمه رو بردن اینا بابا

پرسشهای مرتبط

0 امتیاز
1 پاسخ 271 بازدید
+1 رای
2 پاسخ 213 بازدید
+2 امتیاز
1 پاسخ 133 بازدید
فوریه 18, 2017 در English to Persian توسط TGHNN (2.4k امتیاز)
0 امتیاز
0 پاسخ 162 بازدید
سپتامبر 21, 2021 در English to Persian توسط parastoo (6.2k امتیاز)
0 امتیاز
1 پاسخ 197 بازدید
فوریه 25, 2017 در English to Persian توسط TGHNN (2.4k امتیاز)
کلیه محتوای این سایت توسط کاربران در سایت چی‌میگن وارد شده است. حق کپی این مطلب با چی‌ میگن می‌باشد .

هدف اصلی سایت چی میگن کمک به شما در تبدیل جملات فارسی به انگلیسی،
تبدیل اصطلاح های فارسی به اصطلاحات انگلیسی، آموزش انگلیسی چه در کاربرد چه در استفاده روز مره انگلیسی، آشنایی با کاربرد اصطلاحات انگلیسی و همینطور برعکس، پیدا کردن معادل فارسی اصطلاحات تکنیکی انگلیسی است.

...