کاربرد اما/ولی پس از اگرچه/با اینکه
استفاده از ولی/اما پس از اگرچه/با اینکه در زبان فارسی کاملا صحیح است. از آنجا که این ساختار در زبان انگلیسی نادرست است، عدهای بهاشتباه آن را در زبان فارسی نیز نادرست تلقی میکنند. این ساختار همانطور که در گفتار و نوشتار امروزی بسیار رایج است در متون و اشعار کهن نیز بهوفور دیده میشود؛ برای نمونه:
غزلیات حافظ:
اگرچه مستی عشقم خراب کرد ولی اساس هستی من زان خراب آبادست
گرچه شیرین دهنان پادشهانند ولی او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
شیوه حور و پری گرچه لطیف است ولی خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد
اگرچه زنده رود آب حیات است ولی شیراز ما از اصفهان به
مثنوی معنوی - مولانا:
گرچه تفسیر زبان روشنگرست لیک عشق بیزبان روشنترست
گرچه شویم آگهست و پر فنست لیک گوهر را هزاران دشمنست
گرچه زیشان شیر نر را ننگ بود لیک کرد اکرام و همراهی نمود
گرچه جسم نازکت را زور نیست لیک بی خورشید ما را نور نیست
گرچه مصباح و زجاجه گشتهای لیک سرخیل دلی سررشتهای
غزلیات عطار:
عجب آن است کین دریا اگرچه جمله آب آمد ولی از شوق یک قطره زمین لب خشکتر دارد
گرچه دل خراب من از می عشق مست شد لیک صبوح وصل را نعره به هوش میزند
بحری که اگرچه موجها زد اما همه عمر اینچنین بود
مس اگرچه زر تواند شد ولیک وصف خط تو چو بسیاری شود
اگرچه خامشی فرمود لیکن دلم با خامشی ناورد تابی
گرچه دارد آفتابی در درون لیک همچون ذره سرگردان بود
گرچه من رندم ولیکن نیستم دزد و شب رو رهزن و درویزه گر
خسرونامه - عطار:
اگرچه طب بقانونست امّا اشاراتست در شعر و معمّا
بخوبی گرچه بی مثل جهانست ولی تو پادشاه او باغبانست
اگرچه گویی او حور بهشتست ولی درجنب خوبی تو زشتست
اگرچه پوست از آهو رسیدش ولی شیرافگنی نیکو رسیدش
در آخر گرچه بد کردار بودم ولی با تو در اوّل یار بودم
اگرچه جرم عاصی صد جهانست ولی یک ذرّه فضلت بیش از آنست
منطق الطیر - عطار:
گرچه من جبریل مرغانم ولیک رفت بر من از قضا کاری نه نیک
گرچه موسی خواست این حاجت مدام لیک عیسی یافت این عالی مقام
گرچه همچون گوی بی پا و سرم لیک من از گوی محنت کش ترم
عطار – هیلاج نامه:
اگرچه سالکست و دروصالست ولی از دیدن خود در وبالست
ره شرعم اگرچه کرده ایشان ولکین ماندهام در نزد ایشان
جمالت گرچه ظاهر می نهبینم ولیکن کل نما عین الیقینم