پنجاه هزار پاسخ, ده هزار بازدید روزانه در پربیننده ترین سایت زبان- به ما در تلگرام ملحق شوید: @chiMigan

+2 امتیاز
11.3k بازدید
در فارسی به انگلیسی توسط (320 امتیاز)

the film was boring and I was bored... but I was bored is wrong. what should I use?

I was bored doing bodybuilding...again here I was bored is wrong

توسط (304k امتیاز)
+2

چون جداگانه نظر بنده را خواستید ، باید خدمتتان عرض کنم در مورد جمله اول تان و لغت bored همانطوریکه ملاحظه می فرمایید آیدا خانم در سه حالت که با جمله اول شما تناسب دارند آنرا خیلی خوب بکار برده اند. همچنین دو پاسخ دیگر از دو دوست دیگر مان هم مفهوم خسته شدن در جمله اول شما را بخوبی پوشش می دهند. لذا بنده به هر یک از آن سه پاسخ ۱ امتیاز می دهم.

برای جمله دوم تان در مورد بدن سازی هم اگر اونجا خستگی و از پا افتادن بدنی نیز مورد نظرتان است ، این افعال را هم می شه در نظر گرفت :

I have become tired of doing budybulding (6 days a week).

Doing budybuilding 6 days a week has made me weary.

ضمنا +1 برای سئوال خوب شما.

7 پاسخ

+2 امتیاز
توسط (59.4k امتیاز)

be fed up with something

توسط (320 امتیاز)
فیلم خسته کننده ای بود و من bored شدم. این عبارت منظورمه
+2 امتیاز
توسط (22.4k امتیاز)

To turn sb off

to dull someone's interest in someone or something. The boring prof turned me off to the subject

I got bored with it.

I was bored silly by the movie.

I grew bored of the movie.

 

توسط (320 امتیاز)

I digged deeper and found out "bored" is also a verb. Also there are other common usage as follow

I had bored

I had been bored 

I'm looking for the best option for the following sentence

since I was tired doing bodybuilding for several years, I switched to tennis.

+1 رای
توسط (102k امتیاز)

To be cloyed with sth.

توسط (320 امتیاز)
برای دو تا مثال فیلم و بدنسازی کاربرد داره؟؟ 
+1 رای
توسط

نظرات بسیار عالی است ولی واژه ای دیگر وجود دارد که می توان در این شرایط به کار برد:

To become jaded from something.

For example:

Flying is exciting the first time you do it, but you soon become jaded. 

0 امتیاز
توسط (8.2k امتیاز)

You can also use bored stiff/bored to death or tears and may do the tricks for the question.

I'm getting brassed off with body-building(UK informal)

یه جورایی عبارت های زیر با دل زده شدن از چیزی ارتباط داره

1.outgrow

to lose interest in an idea or activity as you get older:

He eventually outgrew his adolescent interest in war and guns.

2.weary of

 bored with something because you have experienced too much of it:

I've been going out with the same people to the same clubs for years and I've just grown weary of it.

 

 

توسط
+2

نظرات بسیار عالی است ولی واژه ای دیگر وجود دارد که می توان در این شرایط به کار برد:

To become jaded from something.

For example:

Flying is exciting the first time you do it, but you soon become jaded. 

 

توسط (304k امتیاز)

+1

Hi,

You may also re-send it in the form of an answer post , if you like.

0 امتیاز
توسط (55 امتیاز)
Be tired of
0 امتیاز
توسط (4.4k امتیاز)

It puts me off

 

این بیشتر معنی زده شدن از چیزی رو میده

پرسشهای مرتبط

پر امتیاز ترین های هفته قبل

نام امتیاز هفته امتیاز کل
Cologny 25
36.6k
Behrouz Bozorgmehr 15
304.1k
Hajianzahra-6677 5
5

نفرات اول تا سوم امتیاز کل

Behrouz Bozorgmehr

304.1k
BK

101.8k
Tabrizi

74.1k
کلیک برای دیدن رتبه های کل

40.1k پرسش

61.4k پاسخ

59.5k نظر

14.3k کاربر

پرسشهای دیگر

1 پاسخ
+3 امتیاز, +2 پاسخ
+1 رای, 1 پاسخ
1 پاسخ
1 پاسخ
+1 رای, +2 پاسخ
کلیه محتوای این سایت توسط کاربران در سایت چی‌میگن وارد شده است. حق کپی این مطلب با چی‌ میگن می‌باشد .

هدف اصلی سایت چی میگن کمک به شما در تبدیل جملات فارسی به انگلیسی،
تبدیل اصطلاح های فارسی به اصطلاحات انگلیسی، آموزش انگلیسی چه در کاربرد چه در استفاده روز مره انگلیسی، آشنایی با کاربرد اصطلاحات انگلیسی و همینطور برعکس، پیدا کردن معادل فارسی اصطلاحات تکنیکی انگلیسی است.

...