پنجاه هزار پاسخ, ده هزار بازدید روزانه در پربیننده ترین سایت زبان- به ما در تلگرام ملحق شوید: @chiMigan

+1 رای
372 بازدید
در English to Persian توسط (144 امتیاز)

سلام و وقت بخیر خدمت همه ی دوستان عزیزی که این پست رو می خونند.

یه خواهشی داشتم. ممنون میشم اگر در دو جمله زیر معنای expendable و expendability را از نظر خودتون لطف کنید. مبحث علمی درباره ی ویژگی های مردبودن هست.

To be men, most of all, they must accept the fact that they are expendable. This acceptance of expendability constitutes the basis of the manly pose everywhere it is encountered; yet simple acquiescence will not do.

توسط
بی مصرف

بی مصرفی

1 پاسخ

+1 رای
توسط (49.3k امتیاز)
بازنگری شد توسط
 
بهترین پاسخ


expendable
1- مصرف شدنی, خرج شدنی
2- (تجهیزات) مصرفی, غیرقابل استفاده مجدد
3- دور انداختنی, فدایی, نداشتن ارزش نگهداری
4- (نظامی) فدای ماموریت شدنی, دارای ارزش قربانی کردن
5- (اسم) انسان یا چیز مصرفی, انسان/شی قابل جایگزین
 

expendable
خرج كردني ، كاربرد پذير، از دست دادني ، صرف نظر كردني ، فدا كردني

expendability
خرج پذیری, کاربردپذیری, قابل جانشینی, مصرفی, فدا کردنی

توسط (144 امتیاز)
+1

Bassir Shirzadعزیز سپاس بی نهایت از توضیح دقیقت. با توجه به context مطالعه «فدا کردنی و دارای ارزش قربانی کردن» مناسب ترین معادل ها هستند. 

باز هم ممنونم از لطفت

کلیه محتوای این سایت توسط کاربران در سایت چی‌میگن وارد شده است. حق کپی این مطلب با چی‌ میگن می‌باشد .

هدف اصلی سایت چی میگن کمک به شما در تبدیل جملات فارسی به انگلیسی،
تبدیل اصطلاح های فارسی به اصطلاحات انگلیسی، آموزش انگلیسی چه در کاربرد چه در استفاده روز مره انگلیسی، آشنایی با کاربرد اصطلاحات انگلیسی و همینطور برعکس، پیدا کردن معادل فارسی اصطلاحات تکنیکی انگلیسی است.

...