تفاوت زمانی عمق آبشستگی از طریق قانون توانی/قوه ایی سنجیده/مقیاس بندی شده است.
scale
1- (در اصل ) نردبان ، پلكان ، هر وسيله ى بالا رفتن
2- (نقطه هايا خطهاى كوتاه كه چيزى را مدرج مي كند مثل خطهاى خطكش ) زينه بندى ، مدرج شدگي
3- هر چيز مدرج (براى اندازه گيرى )، سنجه ، معيار، مقياس ، اشل ، اياره ، اندازه ، ميزان ، زينه ، پيمانه
4- (در مدل سازى و نقشه كشي و غيره ) نسبت اندازه ى مدل يا نقشه به اندازه ى خود چيز
5- طبقه بندى ، زينه بندى ، دسته بندى ، درجه بندى
6- (رياضي ) نرد، پاشنه ى مقياس ، مقياس خطي
7- (موسيقي ) گام ، توالي هفت نت موسيقي ، اسكالا
8- (از نردبان يا پلكان يا كوه وغيره ) بالا رفتن ، صعود كردن
9- (هر چيز رفيع ) دست يافتن ، رسيدن ، فايق شدن ، چيره شدن ، فرازيدن
10- درجه بندى كردن ، مدرج كردن ، زينه بندى كردن ، تنظيم كردن
11- سنجيدن ، (با ترازو و غيره ) اندازه گرفتن ، مقياس گرفتن ، اندازه داشتن
12- (برحسب معيار معين ) افزودن (با: up) يا كاستن (با: down)
13- پوست انداختن, پوسته پوسته شدن
1- (ماهي و مار و غيره ) فلس ، پولك ، پشيزه
2- رجوع شود به insect scale
3- كبره ، دله
4- پوسته ، ورقه
5- (فلز در اثر زنگ زدگي ) پوسته پوسته شدگي ، لايه لايه شدگي ، شوره زدگي
6- (درقورى و سماور و ديگ بخار و غيره ) ته نشست سخت شده ، ته گرفتگي ، درآوردن اين ته نشست
7- (گياه شناسي ) پولك برگ ، پولك برگه (كه شكوفه را مي پوشاند)
8- (فلس ) پاك كردن ، كندن ، فلس گيرى كردن
9- تراشيدن ، (لايه لايه ) بريدن ، نازك كردن
10- با فلس يا پولك پوشاندن
11- (دندان پزشكي با ابزار ويژه ) جرم دندان را پاك كردن ،جرم دندان
12- پوسته پوسته شدن (و افتادن )، از پوسته يا كبره پوشيده شدن ، (پوست ) شوره زدن
1- (معمولا جمع ) ترازو، قپان ، كرستون ، باسكول
2- (ترازو) كفه
3- (با ترازو) وزن كردن يا شدن
4- (S بزرگ جمع ) برج ميزان (رجوع شود به libra)
scour depth
عمق آبشستگی
scale
technical - to make writing or a picture the right size for a particular purpose
scale something to something
* The writing can be scaled to any size, depending on the paper.
To estimate or measure
اندازه گيرى/ سنجش کردن