اگه معادل بهتر و سلیس تری سراغ دارین کافیه شماره عبارت رو به همراه ترجمه خودتون ارائه بدین. اگه ترجمه من رو برای یک عبارت می پسندین و خودتون هم یه معادل دیگه سراغ دارین هر دو رو ذکر کنین. ممنون.
1. take a holiday = رفتن به تعطیلات
2. take a break = به خود استراحت دادن
3. take a trip = رفتن به سفر
4. take a job = قبول یک شغل
5. take a plane / train = رفتن با هواپیما / قطار
6. take ownership of something = مالک چیزی شدن
7. take notice of something = به چیزی توجه کردن
8. take an interest in something = علاقه مند شدن به چیزی
9. take charge of something = مسئولیت چیزی را قبول کردن
10. take responsibility for something = مسئولیت چیزی را قبول کردن
11. take a reservation = رزرو کردن
12. take a walk = قدم زدن
13. take someone's advice = نصیحت کسی را قبول کردن
14. take advantage of something = بهره برداری کردن از چیزی
15. take a chance = ریسک کردن
16. take no notice of someone = به کسی محل نگذاشتن
17. take someone by surprise = کسی را غافلگیر کردن
18. take pity on someone = سوختن دل به حال کسی
19. take offense = بر خوردن به کسی
20. take the view that = بر این عقیده بودن که
21. take control of something = کنترل چیزی را به دست گرفتن
22. take notes = یادداشت کردن
23. take a medicine = خوردن یک دارو
24. take a pill = انداختن یک قرص
25. take somebody's temperature = دمای بدن کسی را اندازه گرفتن
26. take specimens = نمونه گرفتن