سلام. فکر میکنم منظور دقیق سوالتون رو متوجه شدم. اگه اشتباه میگم، بفرمایید: شما منظورتون اینه که با اینکه در دو جمله اول (که جملات اصلی شما هستن) قیدهای زمان حال، مثل «today»، اومده، پس چرا از فعل کمکی «could» استفاده کرده (چون ما معمولا در مورد could میگیم که گذشته can هست و برای گذشته به کار میره)؟ به عبارت دیگه، زمان قید جمله که حال هست، با could همخوانی نداره. از طرفی هم، ممکنه اینجور به نظر برسه که فعل «put» در این جمله ها، در زمان حال هست و باز هم با could همخوانی نداره. ولی فعل put در اینجا گذشته هست (البته به زمان حال یا آینده اشاره میکنه).
مسأله اینه که فعل could همیشه بیانگر زمان گذشته نیست، بلکه میتونه برای زمان حال و آینده هم بکار بره، و گاهی با اینکه گذشته هست (مثل همین جملات) به حال یا آینده اشاره میکنه و مفهوم گذشته نداره. فعل put هم در این جملات، در شکل گذشته خودش هست، اما مفهوم حال یا آینده داره. یکی از جاهای معروفی که could و کلاً هر فعلی، اینجوری به کار میره، در جملات شرطی نوع دوم هست (که در هر دو قسمت جمله از اشکال گذشته ساده افعال استفاده میکنیم، اما لزوماً منظورمون گذشته نیست) دلیلش هم اینه که در این جملات ما داریم یه موقعیت یا شرایط غیرواقعی یا غیرمحتمل رو فرض میکنیم (یعنی چیزها و کارهایی که احتمالا یا قطعاً انجام نمیشن و یا اتفاق نمیفتن، یا شرایطی که فرضی یا تخیّلی هستن) و کلاً قاعده همینه که هر وقت بخوایم در مورد چیزی فرضی یا غیرمحتمل در زمان حال یا آینده صحبت کنیم، با اینکه منظورمون برای حال یا آینده هست، ولی از «زمان گذشته ساده» استفاده میکنیم (در جملات شرطی فارسی هم این مسأله رو داریم، بنابراین برای ترجمه هم میتونیم از افعال گذشته استفاده کنیم (ولی منظورمون گذشته نیست).
جمله 1. الان مثلا صبح یا ظهر، یا بعد از ظهر هست و یه نفر این جمله رو به یه شخص دیگه میگه:
You could dig this plot in an afternoon if you really put your back into it.
اگه واقعاً همه توان خودتو میگذاشتی، میتونستی این تیکه زمین رو در یک بعد از ظهر (در عرض یک بعد از ظهر) حفر کنی.
ظاهر این جمله انگلیسی برای ما غیر انگلیسی زبانها، و همچنین ظاهر جمله فارسی اینه که انگار دیگه از اون بعد از ظهر گذشته و یه نفر داره بعد از اون زمان اینو میگه، در صورتی که اون بعد از ظهر هنوز نیومده یا هنوز نگذشته، ولی چون از نظر گوینده احتمال اتفاق افتادن/محقق شدن اون شرط (یعنی گذاشتن تمام توان) توسط اون شخص مخاطب کمه یا صفره، بنابراین از افعال گذشته استفاده میکنه، گرچه در واقع منظورش حال یا آینده هست.
البته یه نکته مهم، چون در مورد ترجمه پرسیدین، اینه که به نظر نمیاد که اصرار و قاعده ای که در زبان انگلیسی برای بکار بردن افعال گذشته ساده در همچین شرایطی هست، همون اصرار یا قاعده همیشه در زبان فارسی به همون قوّت وجود داشته باشه، بنابراین فکر میکنم بعضی جاها میتونیم برای ترجمه همچین جملاتی، از زمان حال یا آینده استفاده کنیم (یعنی دقیقا همونطور که منظورمون هم هست): اگه واقعاً همه توان خودتو بگذاری، میتونی این تیکه زمین رو در یک بعد از ظهر (در عرض یک بعد از ظهر) حفر کنی. (باید از کسی که با قواعد زبان فارسی بهتر آشناست، پرسید)
جمله 2. جمله دوم هم به همین شکل:
If we really put our backs into it, we could finish today.
اگر ما واقعاً همه توانمون رو میگذاشتیم، میتونستیم امروز (ظرف همین امروز) کار رو تموم کنیم.
امروز هنوز تموم نشده، lol، اما فعل گذشته نشون میده که گوینده داره فرض میکنه که اگه اینجور میکردیم (= اگه اینجور کنیم)، میتونستیم (=میتونیم) فلان کار رو ظرف همین امروز تموم کنیم، اما از نظر گوینده احتمالش کمه یا صفره که همه توانشون رو بزارن (حالا به هر دلیلی، مثلا فکر کنیم خسته هستن، یا شاید از بقیه متن، دلیلشو بفهمیم که چرا).