معمولا این عبارت به صورت منفی به کار میرود و بنابر لغتنامه دهخدا:
فلان کس چنته اش خالی است یا چیزی در چنته ندارد ؛ یعنی بی مایه و بی سواد است .
چیزی در چنته نداشتن : بی اطلاع بودن.
So we can translate it like:
He's illeterate./He's ignorant./He doesn't know much.
اما در چند سال اخیر این عبارت کاربرد دیگری هم پیدا کرده، به این صورت:
این کشتی گیر اولین باره که در میدانهای بین المللی برروی تشک میره و باید ببینیم چی تو چنته داره (کنایه از این که چه تواناییهایی داره). در این صورت ترجمه زیر متصور خواهد بود:
"have something to offer", example:
If the injury clears up and I feel I have something to offer I will play again.
اگر مصدومیت برطرف شود و احساس کنم چیزی در چنته دارم، دوباره بازی خواهم کرد
http://www.oxforddictionaries.com/definition/english/have%2Bsomething%2Bto%2Boffer___1
He's an educated person, but when it comes to teaching he has nothing to offer (or he has nothing to say)
آدم تحصیلکرده ایه، اما در زمینه تدریس چیزی تو چنته نداره(حرفی برای گفتن نداره)ا