تا نیمۀ پارکینگ رسیده بود/نصف مسیر پارکینگ رو طی کرده بود/ به وسطای پارکینگ رسیده بود که متوجه شد دختره با چشمای بسته داره راه میره.
وقتی زنگ خطر به صدا در اومد، سه تن از اعضای گروه که تا نیمۀ راه اومده بودند/نصف راه رو پیموده بودن، تیر خوردن.
سه تن از اعضای گروه که بعد از به صدا در اومدن زنگ خطر تا نیمۀ راه اومده بودن، تیر خوردن. (البته متن بیشتری لازمه تا بفهمیم منظور از halfway across این هستش که تا نیمۀ یه مسیر رسیده بودن یا وسط یه مکانی قرار داشتن. هر دو محتمله.)
وقتی آیفونتون وسط اتاق یا مثلاً تو کیفتون هستش، این وسیله/روش/ترفند (به هر چی که اشاره داره) به کارتون میاد.
آب نهر تا وسط چمنزار و به سمت خانهاش سرازیر شده بود.
“Oh my gosh! I’ve never seen the creek so high!”
It sprawled out half way across the pasture toward her house.