Whether you show up as you in this brief transit we call life or are defied by history, or context, or shrill partisan urgencies substantially depends on you. No greater difficulty may be found than living this journey as mindfully, as accountably, as we can, but no greater task brings more dignity and purpose to our lives. Swimming in this milky sea of mystery, we long to make sense of things, figure out who we are, wither bound, and to what end, while the eons roll on in their mindless ways. It falls then to us to make sense of this journey.
دوستان ممنون میشم قسمت هایی رو که با نقطه چین مشخص شده، کامل کنید و نظرتون رو راجع به ترجمه ام بگید.
* در این متن منظور از کلمه journey سفر یا مسیر زندگی است.
قسمت هایی که با / جدا شده در انتخاب کلمه درست مردد بودم.
ترجمه :
اینکه شما در این گذار کوتاه که آن را زندگی می نامیم، خودتان باشید یا اجازه دهید که تاریخ، محیط یا ... شما را تعریف کند، کاملا به خودتان بستگی دارد. هیچ چیزی دشوارتر از پیمودن آگاهانه و مسئولانه ی این سفر/ مسیر نیست، اما هیچ کار دیگری نیز به اندازه آن به زندگی ما هدف و منزلت/ کرامت نمی دهد.
ما در حالی که در این دریای ناپیدا / کدرِ پر رمز و راز غوطه می خوریم، مشتاق درک کردن همه چیز و کشف خودمان هستیم، اینکه با این همه فناپذیری پایان ما کجاست / هدف ما چیست، در حالیکه ..... این به عهده ماست که این سفر را درک کنیم.