-پسر می خواهد پول بلیط را پرداخت کند اما تمام پول خردهایش روی زمین می ریزد
-پسر و بلیط فروش هردو پول ها را از روی زمین جمع می کنند
-پسر می گوید که اصلا دلار ندارد (فکر می کند باید با اسکناس پرداخت کند)
Boy: Oh, it's all fallen down. I'll pick them up.
Ticket Seller: Let me give you a hand.
Boy: There. We've picked them all up. ← پس از جمع کردن پول خردها
Oh, but I don't have any dollars, I'm sorry.
Ticket Seller: It's OK. You got lots of change.
آیا ترجمه بخش قـــــرمــــــز درست است:
پسر: اوه، همه افتادند. من آنها را برمی دارم.
بلیط فروش: بگذارید به شما کمک کنم.
پسر: خب. ما همه آنها را برداشتیم. اوه، ولی من اصـــــلا دلار ندارم، متاسفم.
بلیط فروش: عیبی ندارد. شما مقدار زیادی پول خرد دارید.
متشکرم