Englishabc عزیز از کلام گرم شما سپاسگزارم. با شما موافقم. کلمه «after all » یا بهتر بگویم این اصطلاح گاهی بهترین معادلش «بعد تمام این حرف ها و یا قضیه ها» و گاهی «با وجود همه این» «با این وجود» است. و دقیقا درست میگویید مشکل اصلی این است که چون این اصطلاح را نمیشود در کلامی مختصرتر و دقیق بیان کرد ترجمه را از حالت روان بودن خارج میکند. به صراحت بگویم، جواب سوالتان را درباره فرم مختصرتر نمیدانم. من به ترجمه این کلمه قبلا هم خیلی فکر کردم و خوشحالم میبینم که تنها نبودم، شما هم این دغدغه را داشتید. برای اینکه به شما یک تصویر ذهنی برای معنی این کلمه و استفاده اش بدهم، اینطور بیانش میکنم. (After all (this. معمولا زمانی استفاده میشود که گوینده یا شنونده یک سری تجربه، انتظار و یا فکر خاصی را در باره چیزی، قضیه ای و یا اتفاقی درنظر دارند (یا فرضی موجود است، ) و بعد، آن مورد، علی رغم انتظار موجود به نتیجه ای میرسد که در ابتدا شخص فکر میکرده آن نتیجه غلط بود. از نظر معناشناسی، وقتی ما چیزی را انتظار داریم یعنی آنکه یک تعداد احتمالات را در ذهن به صورت ناخودآگاه در نظر گرفته ایم و از میان این احتمالات، یکی را به عنوان نتیجه نهایی و درست انتخاب و فرض کرده ایم. یعنی باقی احتمالات را خطا و غیر ممکن محسوب کرده ایم. حالا در نظر بگیرید احتمالی را که خطا فرض کرده ایم در حقیقت نتیجه صحیح از آی درآید.
به این نوع اصطلاحات در زبانشناسی استعاره های ذهنی گفته میشود. All اینجا اشاره به وقایع و گفتگو هایی که منجربه فرض از پیش حدس زده شده است دارد. امیدوارم چیزی که میگویم واضح باشد. در فارسی این مفهوم را گاهی اینطور بیان میکنیم آخرش هم برگشتیم سر جای اول. یا عاقبت هم معلوم شد… after all از آن مفهوم هایی است که من به میگویم lost in translation چون چهارچوب معنایی به طور کامل در ترجمه منتقل نمیشود
پیشنهاد من این است که در جاهای مختلف بر اساس متن ترجمه های مختلف انجام شود. مثالی ساده ای که به ذهنم می آید، من دو دل هستم که جنسی را بخرم و ساعتها وقت میگذارم که یک خرید اینترنتی کنم، و در دقیقه آخرنظرم را عوض میکنم چون ناگهان متوجه میشوم آن جنس را در انباری دارم و میگویم
Turns out, I didn’t need to buy it after all because I had plenty of it in my storage.
اینجا به معنی آخرش هم اینجور از آب در آمد که لازم نبود این را بخرم چون کلی از آن را در انبار داشتم. یا در جمله،
After all, tomorrow is another day.
من اینگونه ترجمه میکنم، «گذشته از همه اینها ( به هر صورت)، فردا هم یه روز نو ( جدید) هست» البته این مثال واضحی نیست چون another day پیچیدگی ها خاص خودش را دارد.
بخاطر اینکه انتظار و توجه قرار بوده چیز دیگه ای باشد ولی the end result چیز دیگه ای هست.
You use after all when you are saying that something that you thought might not be the case is in fact the case.
Or
Despite what has occurred or been assumed previously.
با وجود چیزی که فرض شده بود از قبل ( نتیجه چیز دیگری شد)
She won the race after all.
با این وجود، در آخر، او در مسابقه برنده شد
من تا آنجایی که میتونستم این کلمه را موشکافانه توضیح دادم و در رابطه به سوال شما جواب دادم. ولی مطلب در مورد after all بسیار هست که در پست یک نظر نمیگنجد.