"همین کافیست"، "نه بیشتر"، و نیت همواره این است که (آن چیز، فاعل جمله) چه نیازی هست که بیش از اندازهای باشد که گفته شد، که یعنی درواقع نیازی نیست.
مسابقهی نهایی جام "یوروز" شاید تنها دمی شادمانی به بار آورد، و همین کافیست.
لازم نیست زیاده به آنها شایق باشیم.
شرمساری ناشی از نادانی را نباید بیش از شرمندگی برآمده از تهیدستی دانست.
آخری گویا به زبانشناسی ربط دارد و تعبیرهای رایج تخصصی در آن هست که شخصاً به آنها آگاه نیستم. سردستی، میخواهد برساند که ایده یا تئوری یا سرمشق واژگان معادل زمانی پنبهاش زده شد که کاشف بهعمل آمد معادلبودگی لزومی ندارد چیزی بیش از یک باور یا آرزو باشد.