البته کاربرد سوم to have هم هست، که در این کاربرد معنای فعل to have از "داشتن" عوض میشه به "لازم است، قاعدتاً باید". در این معنا، بعد از have (got) یا has (got) یا had از مصدر استفاده میکنن. چند مثال:
You have (got) to write an essay on the subject of family ties.
"شما لازم است یک انشا دربارهی موضوع وابستگیهای خانوادگی بنویسید."
اینجا چون صیغهی فعل اصلی ("باید") زمان حال سادهست میشه got رو بذاریم باشه برای تاکید بیشتر، یا میشه ازش صرفنظر کنیم؛ هر دو درسته.
The snow has (got) to melt quickly.
برف قاعدتاً باید بهسرعت آب شود.
I had to be at the surgery by 5:00 pm for my doctor's appointment.
میبایست برای وقت ملاقات با پزشک تا پیش از ساعت ۵ عصر در مطب حاضر باشم.
نکته: به مصدر، که در هر مثال با رنگ زرد نشون داده شده، دقت باید داشت. هرگز to have رو در معنای "باید" بدون toی بعدش به کار نباید برد.
نکته: هرگز نباید بعد از had (به معنای "باید") از got استفاده کرد. فقط بعد از have یا has میشه got به کار برد.