اجازه بدین اول جواب حرف دومتون را بدم که خیال بابت صورت ظاهری (یا همون نحوهی ساخت) فعل "حال کامل ساده" راحت بشه.
برای ساختن یک فعل در صیغهی "حال کامل ساده" ابتدا به فعل اصلی نگاه میکنیم ببینیم چیه. بعد میریم قسمت سوم (یا همون قسمت صفتگونهی) فعل اصلی رو در میآریم از تو کتابها و میذاریمش جلومون. سپس میریم سراغ فعل کمکی to have. اگه فاعل سوم شخص مفرد نباشه از have، و اگه فاعل سوم شخص مفرد باشه از has، استفاده میکنیم، و این فعل کمکی رو قرار میدیم پیش از فعل اصلی. تموم شد.
مثال: فعل اصلیمون هست to make. بنابراین قسمت سوم فعل میشه made. فاعلمون هست she که سوم شخص مفرده. پس فعل کمکی میشه has.
She has made.
مثال: فعل to be. قسمت سوم این فعل میشه been. حالا فرض کنیم برای فاعل هم داریم I، اول شخص مفرد. پس فعل کمکی میشه have.
I have been.
مثال آخر: فعل اصلی داریم to have به معنای داشتن. قسمت سوم فعل داشتن میشه had. فاعل هم داریم she، سوم شخص مفرد. پس فعل کمکی مورد استفاده میشه has.
She has had.
پس نحوهی ساخت همیشه ثابت و یکسانه. فعل کمکی یا میشه have یا میشه has، بسته به فاعل. برای فعل اصلی هم همیشه از قسمت سوم استفاده میکنیم. مهم نیست اگر گاهی فعل اصلیمون خودش هم to have باشه، باز هم فرمول کار همینه.
توجه: هرجا که تو فعل یک دونه had میبینید فوری بیجهت فکرتون نره سراغ ماضی بعید و اتفاقی در زمان پیش از اتفاق دیگه و اون حرفها. تو جملهی خودتون، she has had an argument، فعل اصلی خودش فعل داشتنه و قسمت سومش میشه had، ولی زمان این فعل از روی فعل کمکی معلوم میشه، has، که حال سادهست، نتیجه اینکه این جا فعل حال کامل سادهست و ماضی بعید نیست.
و اما راجع به مفهوم فعل حال کامل ساده. باید بدونید که مفهوم چنین صیغه همیشه الزام نداره ادامه داشتن تا زمان حال باشه. از خودتون بپرسید چرا به she has had میگیم فعل حال کامل ساده. پاسخ اینه که حال ساده که از has مشخص میشه و تکلیفش معلومه. ولی چرا کامل، چیه که کامله؟ پاسخ اینه که تاثیر فعل اصلیه، نه الزاماً خود کنش، که کامله، و فعل اصلی کامله چون تاثیرش بر روی فاعل (و بر روی موقعیت کلی همه چیز در جهان) تا زمان حال و شاید تا ابد ادامه داره. وقتی که گوینده یا نویسندهای از فعل حال کامل ساده استفاده میکنه همیشه در وهلهی اول به مفهوم اون تاثیر کامل کنشی در گذشتهای نامشخص هست که نظر داره، یعنی به خود فعل یا به قید زمان چندان کاری نداره و بلکه تاکید داره روي تاثیر فعل در زمان حال.
مثال: فرض بفرمایید گوینده میگه دیروز رفتم معامله کردم یک خونه خریدم.
Yesterday I bought a house.
I bought a house yesterday.
اینجا فعل چیه؟ گذشتهی ساده. گوینده نیتش چیه؟ این که به شنونده بفهمونه دیروز چه کاری انجام داده.
اما این یکی چی؟
I have bought a house.
این جمله فرق داره. مهم نیست خونه چه زمانی خریداری شده. مهم اینه که گوینده الان که داره حرف میزنه کسیه که خونهای خریده و به مقام مالک ارتقا پیدا کرده. مثلاً تاثیر کارش اینه که الان دلش خوشه که سند خونهای به اسمش خورده. معنای واژهی کامل این نیست لزوماً که کنش تا زمان حال همین جور داره تکرار میشه، بلکه کامل بودن این جا یعنی تاثیری که تا زمان حال کش اومده و باقی و پایداره.