خواهش میکنم. این سوال مشابه سوال قبلی نیست، خودشه، همون سواله، با مثال متفاوت. اما بیبروبرگرد سوال بسیار خوبیه. بذارید اول بگم که ساختار would have توی جملههای انگلیسی عموماً اینجوری به کار میره،
یکی در جایگاه قسمت اصلی جملهی شرطی "ناکام": اگر شرط الف تحقق پیدا کرده بود کنش ب انجام گرفته بود، اما شرط الف محقق نشد و کنش ب ناکرده باقی موند. مثال:
If the mouse had not scurried away, the cat would have caught it.
بعد توی جملههای متصلی که جملهی اول اصلیه و جملهی دوم با but به جملهی اصلی متصل و مرتبط شده و معنای مجموع دو جمله اینه که کنش جملهی اصلی ممکن بوده انجام بشه اما انجام نشده. مثال:
The cat would have caught the mouse, but the mouse was quick enough to scurry away.
سوم، برای رسوندن این که یک، فعل جمله به احتمال قریب به یقین واقع نشده، و دو، گوینده در این باره نظری یا عاطفهای داره که بسیاری اوقات بیاننشده باقی میمونه، چون لزوماً جملهای در ادامهی جملهی اصلی نیست که گویای حال و فکر گوینده باشه. مثال:
The cat would have caught the mouse! (The poor little mouse!)
The cat would have caught the mouse! (I wish it had caught that filthy, cunning, thieving mouse!)
آخر، توی جملههایی که فعل احتمالاً انجام گرفته اما این انجام گرفتن به حدی در گذشتهی دور بوده، یا موقعیت فیزیکی به اندازهای دور از دسترس گوینده قرار داره، و یا احتمالی یا خیالیبودن فعل تا جاییه، که گوینده نمیتونه برای بیان اون فعل از صیغهی بیچونوچرایی چون ماضی بعید استفاده کنه، هرچند که اون مقدار اطمینان در فکر گوینده هست که لازم نبینه به "شاید" و may و این جور واژهها متوسل بشه.
این یکی ظریف و پیچیدهست. برای مثال فرض بفرمایید موسیو پوآرو با دوست خوبش هیستینگز میآد خونه و پا میذاره به اتاقی و میبینه جنازهی یک موش و کنارش یک تکه پنیر افتاده روی زمین. یادش میافته که هنگام ورود دیده گربهی همسایه بالای درخته. ضمناً یادش میافته که پیش از ترک خونه یک تکه پنیر روی تاقچهی پنجره گذاشته بوده. نگاه میکنه میبینه پنجره بازه و شاخهی درخت نزدیک پنجرهست. به رفیقش هیستینگز میگه "مون امی، فکر کنم این موش به دست گربهی همسایه کشته شده." البته که هیستینگز به هیجان میآد و میخواد بدونه دلیل پوآرو برای این حرف چیه. پوآرو اینجوری جواب میده:
The cat would have been sitting up on the tree branch, as is its habit. The mouse, unaware of the position of the cat, would have seen the cheese and would have jumped up onto the windowsill to snatch up the piece of cheese. The cat would have observed this movement and would have decided to pounce on the mouse. Eh bien, mon ami, what would have been easier for a cat than to steal into the room through the open window and play the little _ how do you say it? _ cat-and-mouse game, n'est-ce pas?
توی این مثال پوآرو با استفاده از would have میخواد برسونه که این زنجیرهی کنشها با عقل و منطق و با قرائن و پیشینههای موجود جور در میآد. آیا عیناً همین شده که پوآرو میگه؟ باید به گذشته برگشت و تماشا کرد، که البته ناممکنه، زمان جادهی یکطرفهست. پس موسیو پوآرو صرفاً یک داستان تعریف میکنه، اما داستانی منطقی.
نکتهی قابلتامل اینه: تمام این کاربردها (و شاید چند تا دیگه که توی کتابهای وزین گرامر به اونها اشاره شده) خبر از گونهای مشروطبودن میدن --- اگر موش فرار نکرده بود، اگر موش واکنش سریع نشون نداده بود، اگر خدا به موش بیچاره رحم نکرده بود، اگر من به آرزوم رسیده بودم، اگر سلولهای خاکستری مغز موسیو پوآرو کارشون رو درست انجام داده باشن و بر همه چیز تنها منطق حاکم باشه و بس.
در مورد مثال شما فقط میتونم بگم یکی از این کاربردها باید جوابگو باشه، وگرنه زبون انگلیسی به دردسر بدی افتاده!