این باعث میشود نوآوری منجمد (متوقف) شود, خلاقیت حبس (محدود) شود, "فرمان پذیری نسبت به تعهد" حق تقدم/پیشی بگیرد, و آنچه که در غیر آنصورت ممکن بود انفجار ابتکار و نوآوری باشد, سرکوب شود.
============
freeze
1- يخ بستن ، منجمد شدن يا كردن ، فسردن ، سجيدن ، سجانيدن ،شجيدن ، شجانيدن ، بستناك شدن ، بستن
2- بسيار سرد بودن يا شدن يا كردن
3- ماسيدن ، (در اثر يخ زدن ) چسبيدن به
4- (در اثر سرما) مردن ، خراب شدن ، آسيب ديدن يا رساندن ، سرما زده كردن يا شدن
5- (در جاى خود) ميخكوب شدن ، خشك زدن ،بي حركت ماندن يا كردن
6- غريبه وار رفتار كردن ، غريبه شدن ، نامهرباني كردن ، نا دوستي كردن ، توى ذوق كسي زدن
7- (مكانيك در مورد چرخ يابخش هاى جنبان موتور) گير كردن ، (در اثر كم داشت روغن يا حرارت زياد يا ساييدگي يا زنگ زدگي و غيره ) بهم ماسيدن
8- (با داروى حس كشي يا هوش بر) بيحس كردن
9- (خوراك و غيره ) منجمد كردن ، فريز كردن ، بستاندن ، بستناك كردن
10- (حقوق كارمندان يا قيمت ها يا نرخ ارز و غيره ) ثابت نگه داشتن ، تثبيت كردن ، ايستا كردن ، (اعتبار يا موجودى بانكي و غيره را)مسدود كرد، مسدود سازى
11- (توليد سلاح و بمب اتمي و غيره را طبق قرارداد) متوقف كردن ، معلق كردن ، ايستانش
12- يخ زدگي ، بستناكي ، هسيرش ، سجش
13- (آب و هوا) بسيار سرد، يخ بندان ، فصل سرما، شجام
============
initiative
1- آغازگرانه ، پيشقدمانه ، مقدماتي ، اوليه
2- آغازگرى ، پيشقدمي ، پيشگامي ، ابتكار، تازه آورى ، نوآورى
3- حق بردن لايحه به پارلمان
============
tie up
انسداد، بستن ، پيچيدن ، مقيد كردن ، حبس كردن
============
creativity
خلاقيت ، آفرينندگي ، آفريدگرى
============
yield
1- (محصول يا نتيجه و غيره ) دادن ، به بار آوردن ، موجب شدن
2- تسليم شدن يا كردن ، گردن نهادن
3- بازده داشتن ، توليد كردن ، محصول دادن
4- (قديمي ) پرداختن ، جبران كردن
5- خم شدن ، تا شدن ، درهم شكستن ، خم پذير بودن ، قابل انعطاف بودن
6- واگذار كردن ، اعطا كردن ، سپردن ، ارزاني داشتن
7- اذعان كردن ، خستو شدن ، معترف شدن
8- بار، محصول ، برداشت ، بازده
9- پست تر بودن ، مادون بودن ، در رتبه يا درجه ى پايين تر بودن
10- تبديل شدن به ، شدن
11- (سهام ) نسبت سود به بها، درصد سود
12- (انفجار اتمي ) قدرت انفجار برحسب كيلوتن يا مگاتن
============
compliance
1- اجابت ، پذيرش ، اطاعت ، رضايت ، (compliancy هم مي گويند)
2- پيروى (از قانون و غيره )
============
repress
1- (درخود) خفه كردن ، خوددارى كردن ، جلوى (خود را) گرفتن ، فروداشتن
2- (روان شناسي ) واپس راندن ، سركوب كردن
3- قلع و قمع كردن ، سركوبي كردن ، خواباندن
4- (سخت ) مهار كردن ، واپاد كردن
============
otherwise
1- وگرنه ، والا، در غيراين صورت
2- غير از اين ، جز اين ، طور ديگر، جور ديگر
3- از جهات ديگر
============
innovation
1- نوآورى ، تازه انديشي ، ابتكار، ابداع
2- هرچيز نوآورده و ابتكارى