سلام. با توجه به معانی زیر که در دیکشنری های انگلیسی به فارسی برایش ذکر شده، این کلمه، بار طعنه آمیز (و حتی نکوهیده) نیز دارد. لذا باید توجه داشت که در چه جمله و موقعیتی بکار رفته است یا می رود.
(Verb - intransitive) ( به طعنه ) ( به زیر دست ) لطف کردن ، محبت کردن ، عنایت کردن ، مرحمت کردن ، تفضل کردن ، بنده نوازی کردن ، سر فرود آوردن ، تمکین کردن ، خود را همتراز مادون خود کردن ( از روی لطف ) ، فروتنی کردن
(Verb - intransitive) افاده کردن ، ( برتری خود را ) به رخ دیگران کشیدن
- once a year, she condescended to visit his slum-dwelling parents.
- او سالی یک بار با فیس و افاده سراغ والدین کوخ نشین اش میرفت.
- he looked at me condescendingly.
- او نگاه عاقل اندر سفیهی به من کرد.
- condescend to somebody
- منت سر کسی گذاشتن ، کسی را ممنون خود کردن ، کسی را رهین منت خود کردن ، به کسی افتخار دادن ( به طور مصنوعی و زننده ) رعایت ادب کردن