... درخت دانش که میان خیل درختان بود، درختی که از آن خوردیم و در حالی که پیشتر نابینا بودیم بینا گشتیم.
فکر میکنم در وهلهی اول، به چشم یک گرامرین حرفهای، عبارت having been blind اساساً فاقد زمان باشه. خاصیت participleها، یعنی past participle و present participle، همینه که زمانمند نیستند، به همون سیاق که مثلاً توی فارسی مصدر فعل (بودن، رفتن، شکفتن، خوابیدن) یا صفت مفعولی (بوده، رفته، شکفته، خفته) واجد زمان نیست.
البته میان being blind و having been blind قطعاً تفاوت زمانی وجود داره. اولی به آینده یا لحظهی حال یا، اغلب، به همیشگیبودن چیزی و حالتی اشاره داره، و دومی به زمان گذشته.
مثلاً از این تفاوت زمانی استفاده میشه تا تکلیف زمانی کنش "معرفی شدن" در دو جملهی زیر کاملاً معلوم باشه:
Being introduced to the other guests would/will give me the courage to circulate and handle myself with poise and calm.
یعنی با معرفی شدن به سایر میهمانها شجاعت لازم برای گشتن میان ایشان و نشان دادن خویشتنداری و آرامش در من ایجاد میشد/خواهد شد.
Having been introduced to the other guests, I felt I could move freely in the room and speak to all those kind strangers with ease.
یعنی پس از این که به سایر میهمانها معرفی شدم حس کردم میتوانم آزادانه توی اتاق بچرخم و با آن غریبههای مهربان راحت حرف بزنم.
به این ترتیب این جور عبارتها که در جمله نقش قید رو ایفا میکنن قادرند تابع زمان متن بشن تا بتونن معنای درست رو برسونن. توی فارسی هم اجزاء ظاهراً بیزمان برگرفته از افعال توی جمله تغییر شکل میدن تا نشوندهندهی tense باشن. مثلاً "شکوفا" حالتی همیشگی یا در لحظه داره درحالیکه از "شکفته" میفهمیم که کنش شکفتن مربوط به زمان گذشتهست.