نکتهی ظریف اینجا عبارت است از این که،
I scarcely believe ...
و
He still stands before me ...
و
Looks at me in the incredible way ...
همه، با این که فعلهاشون در صیغهی حال ساده (که معمولاً برای بیان وقایع همیشگی و مرسوم و از سر عادت به کار میره) صرف شدهن، در واقع از کنشهایی که در لحظه دارن اتفاق میافتن و در لحظه هم دارن گزارش میشن سخن میرانند.
و اما اون قطعهی آخری، اون that he does: این یکی هم فعلش حال سادهست ولی فرقش اینه که واقعاً کاربرد متداول حال ساده رو نشون میده.
میگه،
سختام است برآمدن با این ادراک که او هنوز در برابرم ایستاده و دارد به همان صورت که همیشه نگاهام میکند و برام باورنکردنیست به من مینگرد.