کاربرد ساختاری رایج توی انگلیسی:
noun+"to"+ infinitive
که در برگردان فارسی گاهی با کمک "برای" ساخته میشه. مثال:
Time to kill,
Friends to make,
Clothes to wear,
Work to do.
برای مثال میگیم "کار برای کردن خیلی هست، اما فعلاً ترجیح میدم بگیرم بخوابم."
در جملهی متن هم این ساختار به چشم میخوره: a shopping bag to carry. اما واقعاً که معنای این عبارت خاص "کیسهای برای بردن" نیست، پس ببینیم دیگه چی داریم. اول، your items صرفاً یک مفعول بیواسطهست برای to carry. چی رو ببریم؟ نه خود کیسه رو، بلکه اقلام خریداریشدهمون رو ببریم. پس تا اینجای کار داریم: "کیسهای برای حمل خریدتان". در گام بعدی کلمهی home سروکلهش پیدا میشه، یک قید مکان: "کیسهای برای حمل خریدتان به منزل". در مرحلهی آخر داریم in. برای زلالسازی این کلمه که یک حرف اضافهست چنین جملهای رو تصور کنید:
I carried my shopping home in a basket.
حرف اضافهی in به a basket تعلق داره. در مجموع به نظرم این میشه یک قید مکان، اما مطمئن نیستم. ولی به هرحال اسمش مهم نیست، مهم اینه که در این مثال ساده به روشنی پیداست که in یعنی in the basket.
به همین قرینه در جملهی متن هم in یعنی in the shopping bag. اما ساختار متفاوت جمله سبب میشه که in تک و تنها در آخر آورد شده باشه. درواقع جمله اگر بخواهیم انگلیسی ناجور به کار ببریم اینه:
You pay 10 cents for a shopping bag to carry your items home in that shopping bag.
اما این غلطه و کسی اینجوری حرف نمیزنه. به جای تکرار shopping bag فقط حرف اضافه رو در پایان میآریم و اعتماد میکنیم که شنونده خودش میفهمه که in یعنی in the shopping bag.