بايد انها را بكشيم تا بقيه درس عبرت بگيرند we must slay them and make an example of them
تو مثلا قرار بود عبرت اين باشي youre the one whos supposed to be setting the example
از کارهاتون عبرت بگيريد lead by example
از مردنش عبرت گرفتم death benefits
بايد يک درس عبرت براي همه بسازم an example must be made
به شدت مجازات شوند تا مایه عبرت دیگران شوند to set an example for those who act in collusion with the enemy
او را شدیدا مجازات کنیم تا مایه عبرت دیگران شود punish her severely to set an example
بعد از زندان ، اونو مورد عبرت بقيه قرار داد يک ماه سرويس و تميزکرن همه جا after jail, he makes an example out of him: one month of community service
و به يك قبيله ي ياغي حمله كنيد تا درس عبرت بقيه بشه and attack a rebelling tribe to show an example to the others
مايه عبرت gazing stock
مامانم اينو فرستاده که من اعلاميه نامزدي هارو ببينم و عبرتبگيرم my mother sends me the engagement notices for inspiration