لچ افتادن . [ ل ِ اُ دَ ] (مص مرکب ) بسیار ریم بیرون دادن ریش . سخت ریمناک شدن قرحه . ریم و قیح پیدا آمدن در ظاهر قرحه یا جراحتی . تباه شدن و ریم بر ظاهر و روی آوردن جراحت یا قرحه . سوخته ای یا ریشی آب پس دادن . چرک و ریم بسیار پیدا کردن قرحه یا جرح و ریم روان روی آن را فراگرفتن . ریم بسیار در آن پیدا آمدن ستیم و آب بر ظاهر پیداکردن . تَقرّح . به بدی رفتن قرحه یا بسیار بر ظاهر ریش روان یا خستگی پیدا آمدن .
اینو از وب برداشت کردم اما در فارسی به صورت ساده به حالتی که یک زخم سرباز کرده و چیزایی از ش بیرون میاد گفته میشه . همچنین وقتی کسی خیلی عرق میکنه و انگار غرق در عرق و کثافات میشه هم میگند .
راستش من دنبال کلمه شیرابه بودم که به Leachate رسیدم و دیدم چقدر معانی لچ افتادن با این شیرابه آشغال همخوانی داره .