مستهلک و استهلاک

Question

طبق جستجو : Deprecation میشه استهلاک (  از نظر اقتصادی و ارزش مالی ) پس مستهلک شدن هم میشه :

Depreciate <> Appreciate اما فکر کنم با اون کاربرد روزمره ای که ما در ایران به کار میبریم کلمات بهتر و ساده تری هم باشه . چیزی سراغ دارید ؟

Answer 1

مستهلک کردن

amortize ; depreciate

مستهلک شدن

merge

مستهلک نکردنى

inextinguishable

استهلاک

amortisement ; amortization ; depreciation ; sublation

 wear and tear استهلاک ماشین آلات

 

Comments

با سپاس +1 ( باز هم برام جالبه که لانگمن اشاره ای به معنی دیگر amortization نکرده  / شاید از نظرشون پرداخت بدهی به صورت منظم خودش نوعی استهلاک و کاهش ارزشه ;)

---

سلام و خواهش می کنم. همانطوریکه خودتان هم چند هفته قبل اشاره کردید Webster حاوی موارد بیشتری است. ضمناً در ترم های بانکی در خارج از کشور خود بنده استفاده از لغت amortization را در انگلیس شاهد بوده ام. ضمناً Webster مرد و مردونه این لغت رو با تعریف زیر پوشش داده است :

Amortize

to pay a debt by making regular payments

1 : to pay off (as a mortgage) gradually usually by periodic payments of principal and interest or by payments to a sinking fund
2 : to gradually reduce or write off the cost or value of (as an asset) <<i>amortize goodwill> <<i>amortize machinery>
–am·or·tiz·able \-ˌtī-zə-bəl\ adjective

Answer 2

devalue

devaluate

undervalue

Also we have:

Diminished value as a economical term (کاهش ارزش یک چیز در اثر اتفاقات، یا گذر زمان)

Comments

Good + 1.