پنجاه هزار پاسخ, ده هزار بازدید روزانه در پربیننده ترین سایت زبان- به ما در تلگرام ملحق شوید: @chiMigan

+1 رای
381 بازدید
در پیشنهاد و همفکری توسط (28.8k امتیاز)

Perpetrate (v) : مرتکب شدن

perpetrator (n) : مرتکب

Perpetration (n) : ارتکاب

1-ترکیب رایجی برای ' در حال/حین ارتکاب ' سراغ دارید.

2- ترجمه بهتر برای Perpetrator ؟

توسط (28.8k امتیاز)
دیروز شبکه های خبری از این کلمه برای حمله کنندگان استفاده کردند ، برام جالب بود گفتم با شما هم به اشتراک بذارم.

3 پاسخ

+1 رای
توسط (304k امتیاز)
برای مرتکب شدن خیانت / اشتباه و چند عمل دیگر از commit استفاده می شه.

+1 
توسط (28.8k امتیاز)

+1,

Commit a crime.

+1 رای
توسط (26.8k امتیاز)

catch someone red-handed (=find someone doing something wrong or illegal): Diana was caught red-handed taking money from her mother’s purse.

wrongdoer and offender are good equivalents for perpetrator

عامل، ارتکابگر

توسط (28.8k امتیاز)

+1,

Red-handed :

(as he was doing something wrong)

توسط (22.4k امتیاز)

Also

He was caught in the act.

She was caught flagrante delicito.

0 امتیاز
توسط (102k امتیاز)
Also " catch someone with blood on their hands

پرسشهای مرتبط

+2 امتیاز
2 پاسخ 942 بازدید
+2 امتیاز
2 پاسخ 4.8k بازدید
+5 امتیاز
0 پاسخ 7.5k بازدید
+2 امتیاز
0 پاسخ 656 بازدید
کلیه محتوای این سایت توسط کاربران در سایت چی‌میگن وارد شده است. حق کپی این مطلب با چی‌ میگن می‌باشد .

هدف اصلی سایت چی میگن کمک به شما در تبدیل جملات فارسی به انگلیسی،
تبدیل اصطلاح های فارسی به اصطلاحات انگلیسی، آموزش انگلیسی چه در کاربرد چه در استفاده روز مره انگلیسی، آشنایی با کاربرد اصطلاحات انگلیسی و همینطور برعکس، پیدا کردن معادل فارسی اصطلاحات تکنیکی انگلیسی است.

...