پنجاه هزار پاسخ, ده هزار بازدید روزانه در پربیننده ترین سایت زبان- به ما در تلگرام ملحق شوید: @chiMigan

+4 امتیاز
4.5k بازدید
در فارسی به انگلیسی توسط (27 امتیاز)

 

4 پاسخ

+5 امتیاز
توسط (12.0k امتیاز)
slack also slack off [intransitive]
 
to make less effort than usual, or to be lazy in your work:
He was accused of slacking and taking too many holidays.

 

 not pull your weight

to not do your full share of work:
He accused me of not pulling my weight.

 

توسط (68.6k امتیاز)

Way to go

+

+1 رای
توسط (27.1k امتیاز)
بازنگری شد توسط

To slack off

No slacking!

+1 رای
توسط (2.4k امتیاز)
بازنگری شد توسط

 

being a couch potato

means sloth if that's what u mean

توسط (27 امتیاز)

Yeah, Thats what I was looking for, Thanks

توسط (2.4k امتیاز)

ur welcome 

توسط (12.0k امتیاز)

Potato couch??????

توسط (397 امتیاز)

Couch potato, but it doesn't mean "kamkari".


 

توسط (2.4k امتیاز)
yeah right thx for the comment. corrected

i said if u mean sloth

 

 

 

 
0 امتیاز
توسط (397 امتیاز)
Underaction (کم کاری)

Underactive ( کم کار)

Underact ( کم کاری کردن)

برای تیروئید هم استفاده میشه

پرسشهای مرتبط

+1 رای
1 پاسخ 572 بازدید
ژولای 29, 2014 در فارسی به انگلیسی توسط iMasoud (564 امتیاز)
+4 امتیاز
4 پاسخ 2.5k بازدید
+5 امتیاز
8 پاسخ 9.1k بازدید
+1 رای
1 پاسخ 248 بازدید
مه 11, 2014 در فارسی به انگلیسی توسط Ali Mack (55.1k امتیاز)
+3 امتیاز
1 پاسخ 1.7k بازدید
کلیه محتوای این سایت توسط کاربران در سایت چی‌میگن وارد شده است. حق کپی این مطلب با چی‌ میگن می‌باشد .

هدف اصلی سایت چی میگن کمک به شما در تبدیل جملات فارسی به انگلیسی،
تبدیل اصطلاح های فارسی به اصطلاحات انگلیسی، آموزش انگلیسی چه در کاربرد چه در استفاده روز مره انگلیسی، آشنایی با کاربرد اصطلاحات انگلیسی و همینطور برعکس، پیدا کردن معادل فارسی اصطلاحات تکنیکی انگلیسی است.

...