پنجاه هزار پاسخ, ده هزار بازدید روزانه در پربیننده ترین سایت زبان- به ما در تلگرام ملحق شوید: @chiMigan

+1 رای
223 بازدید
در English to Persian توسط (3.1k امتیاز)

They flashed items to either participants’ left or right visual fields

آنها آیتم هایی را به هر یک از میدان دیداری چپ یا راست تاباندند.

 

 

سپاس.

 

2 پاسخ

+1 رای
توسط (102k امتیاز)
انتخاب شد توسط
 
بهترین پاسخ
به نظرم یعنی ایتم هایی را به سرعت در سمت راست و چپ میدان دید آزمودنی ها حرکت دادند.
+2 امتیاز
توسط (59.4k امتیاز)
بازنگری شد توسط

دقیقاً. تاباندن!

flash 1 S3 / flæʃ / verb

 

1 shine [ intransitive and transitive ] to shine suddenly and brightly for a short time, or to make something shine in this way :

Lightning flashed overhead.

flash something into/at/towards somebody/something

Why is that guy flashing his headlights at me?

Red warning lights flashed on and off (= shone for a short time and then stopped shining ) .

البته معنی نشون دادن چیزی برای یک مدت کوتاه و همچنین فرستادن خبر یا اطلاعات هم می‌ده.

 

5 show something quickly [ transitive ] to show something to someone for only a short time :

He flashed his identification card.

6 news/information [ transitive always + adverb/preposition ] to send news or information somewhere quickly by radio, computer, or satellite

flash something across/to something

Reporters at the scene flashed the news to their offices.
 

پرسشهای مرتبط

+1 رای
1 پاسخ 152 بازدید
0 امتیاز
1 پاسخ 282 بازدید
+2 امتیاز
1 پاسخ 261 بازدید
+1 رای
1 پاسخ 246 بازدید
دسامبر 24, 2015 در English to Persian توسط masomeh (1.2k امتیاز)
+2 امتیاز
1 پاسخ 212 بازدید
کلیه محتوای این سایت توسط کاربران در سایت چی‌میگن وارد شده است. حق کپی این مطلب با چی‌ میگن می‌باشد .

هدف اصلی سایت چی میگن کمک به شما در تبدیل جملات فارسی به انگلیسی،
تبدیل اصطلاح های فارسی به اصطلاحات انگلیسی، آموزش انگلیسی چه در کاربرد چه در استفاده روز مره انگلیسی، آشنایی با کاربرد اصطلاحات انگلیسی و همینطور برعکس، پیدا کردن معادل فارسی اصطلاحات تکنیکی انگلیسی است.

...