همونطور که گفتم، برای بیان معانی اینجور لغات نیاز به تشریح اونا هست.
اما به شکل یک لغت یا صفت، پیشنهاد هایی که دادم به نظرم مناسب ترین گزینه ها هستند.
ببینید من با توجه به ترجمه خود شما فهمیدم که منظورتون معنی و کاربرد این لغات در زمینه داستانی هست. وگرنه به شکل یک لغت معانی مختلفی دارن.
اما توی بخش داستان این ها هرکدوم نوعی شکل از داستان رو تعریف میکنند.
داستان سرایانه هم که مشخصه. داستان سرایی همون داستان گویی یا انتقال روایته.
و لغت fictive وابسته به داستان سراییه. یعنی داستانی که با خیال و رویاپردازی همراه میشه. وقتی روایت رو منتقل میکنی میشه داستان سرایی و وقتی لحن داستان سرایی بگیری و شکل داستان یک روایت رو شرح بدی، میشه داستان سرایانه! به عبارت ساده تر، چیزی که توسط ذهن به شکل داستان خلق میشه، fictive نام داره. که اصطلاحا برای بیان معنی این کلمه از عبارت fictive loves the imagination استفاده میشه که یعنی وابستگی به تخیل !
به عنوان یه مثال عملی، وقتی تو مثلا داری به قراری که فردا با مثلا رفیق دوران دبستانت داری فکر میکنی و برای قرار تمرین میکنی، اون فضا و رفیق خیالی تو توی تمریناتت، fictive توئه!
پیشنهاد من همون "داستان سرایانه" و "داستان گونه" هست.
داستان سرایانه: تشابه جو و لحن روایتی که در حال بیان کردن هست به داستان
داستان گونه: تشابه یک روایت به داستان.