سلام. من سال های سال (حدود 15 سال) از طریق اینترنت با انگلیسی زبان ها صحبت کردم، فقط اهنگ های انگلیسی گوش کردم و فقط فیلم های دوبله نشده بدون زیرنویس دیدم بعد از قبولی از دانشگاه هم فقط کتاب و مطالب رو به انگلیسی می خوندم (البته قبلش هم در کنار کتب فارسی مدرسه کلی کتاب داستان انگلیسی خونده بودم). همین موضع باعث می شه شما تا حد زیادی مثل یک انگلیسی زبان فکر کنید. در واقع زبان و تفکر دو چیز جدا از هم نیستن. اگه شما تفکرتون به فارسی باشه و به لغات و گرامر انگلیسی مسلط باشید نهایاتا می تونید جملاتی رو بسازید که از نظر لغوی و گرامری درستن ولی یک انگلیسی زبان هیچ وقت به اونطوری صحبت نمی کنه چون اونطوری فکر نمی کنه. مثال های فراوان می شه در این زمینه زد. برای مثال ما تو فارسی می گیم: چرا با ماشین خودت می ری سر کار؟
حالا اگه شما به فارسی فکر کنید این جمله رو تو انگلیسی اینطوری ترجمه می کنید:
Why do you go to work with your own car?
ولی اگه مثل یه انگلیسی زبان فکر کنید می گید:
Why do you drive to work?
هر دو جمله درستن و معنی رو می رسونن ولی یه انگلیسی زبان برای بیان اون مفهوم هیچ وقت از جمله اول استفاده نمی کنه. این معادل یابی همونطور که خودتون هم اشاره کردید فقط از طریق تجربه به دست میاد. این مساله حتی موقع ترجمه از انگلیسی به فارسی هم خودش رو نشون می ده. بر اثر تجربه شما کم کم نوع تفکرتون هم عوض می شه. یک تئوری تو زبان شناسی هست که این سوال رو مطرح می کنه که آیا زبان و فکر جدا از هم هستن؟ واقعیت اینه که این دو تا در هم تنیده ان و هر کدوم روی اون یکی تاثیر می ذارن.
اون اصطلاحات کم کاربرد هم که می گین اکثرا دوستان از منابع اینترنتی چک می کنن و می گن و اینطور نیست که همه شون رو از ذهن خودشون بگن.