این جملهها هر دو عجیب به نظر میآن، و فکر کنم بهتره نکتههای ظاهراً عجیبشون رو بگم، چون شاید اشتباه میکنم و کسی بیاد و اشتباه من رو بگه.
۱. فعل مرکب turn to یعنی "رو آوردن به".
۱.۱. تا جایی که میدونم بعد این فعل باید یک اسم قرار بگیره، مثلاً
I turned to burgling houses.
I turned to betting on horses.
I turned to crime.
بنابراین فکر نکنم turned to commit درست باشه. احتمالاً باید نوشت turned to committing.
۲.۱. معمولاً، اما قبول دارم که نه بدون استثناء، آدم نمیشنوه یا نمیخونه در متنی که یک جنایتکار به جنایت رو آورده باشه. در کاربرد زبان برچسبها روی آدمها میخورند که دیگه جای تردید نباشه، که یعنی طبق تعریف بدکار به کار بد دست میزنه، زناکار مرتکب زنا میشه، قاتل آدم میکشه، و یک جانی هم مشغلهش جنایته. رو آوردن معمولاً حال کسی رو بیان میکنه که مثلاً بار اولشه یا سخت پشیمون شده یا میخواسته شرافتمندانه زندگی کنه و نتونسته. البته این هم درسته که از خودشون بپرسی جانیها تمایل دارن برچسبشون رو انکار بکنن: آقای قاضی من از فرط بدبختی به جنایت رو آوردم، لطفاً به من نگید جنایتکار.
۲. قید these days، که معلوم نیست اون میون چه نقشی داره و چرا افتاده بین دو تا ویرگول، قطعاً مال جملهی دوم نیست، اما از طرف دیگه برای جملهی اول هم کار چندانی نمیکنه. فنآوریهایی که نامشون توی جمله اومده به تدریج به حیطهی کارآگاهی وارد شدهن و استفاده از as به همین تدریجیبودن اشاره میکنه، پس دیگه چرا "این روزها"؟
۳. در تایید پاسخ smsaleh به نظر من هم میرسه که وقتی در آغاز جملهی اول میشنویم یا میخونیم by introducing توی جملهی دوم انتظار داریم فاعل این introducing بلافاصله به ما رو نشون بده، و البته که وقتی متوجه میشیم فاعلی در کار نیست به نظرمون میآد که پس جملهی اول بد نوشته شده.