لطف دارید، ممنونام.
- defense یا، در نگارش بریتانیایی، defence اساساً به معنای "دفاع" هست، اما وقتی توی گفتوگو یا در نوشتار برمیخوریم به، مثال عرض کنم، the defence objected to the question، البته منظور وکیل یا وکیلان مدافعه. همین اتفاق در مورد واژهی prosecution میافته که دراصل به دادگاه کشاندن و محاکمه کردن رو میرسونه اما درضمن خود دادستان یا مدعیالعموم هم میشه باشه.
- در اصطلاح قانون شاید به مفهوم قبول یا رد اتهام از سوی متهم باشه، نمیدونم. فقط شنیدهم که در فرنگ اول کار به متهم تفهیم اتهام میکنن و میگن که که برای چی قراره محاکمه بشه، و متهم یکی از دو پاسخ رو میده:
I plead guilty.
یا،
I plead not guilty.
قطعاً اگر حالت اول پیش بیاد و متهم اتهام رو بپذیره دیگه سوال و جواب بیشتر بیهودهست و قاضی حکم کیفر میده و تموم میشه میره. اما اگر طرف بگه بیگناهه دادگاه وارد دور سوال و جواب از شهود و ارائهی مدرک میشه.
اما to plead اصولاً یعنی به کسی درخواست دادن برای چیزی.
مثال:
I pleaded with the street kids to stop harassing the stray puppy, even offered them a little money in order to buy their mercy, but they refused to let the poor puppy go. So then I picked up a stick, pretended I was going to beat them up, and made those kids run away in terror.
- the case for the defence یعنی مبنای دفاع از سوی وکیل مدافع و متهم. اصطلاح رسمی رو در قانون نمیدونم، اما کل دفاعیات شامل گواهان، مدارک و قرائن و آثار، دفاع بر اساس وضع روحی متهم یا دیگر شرایط ارتکاب جرم، همه با هم میشه "مبنای دفاع". اگر متهمی هیچی نداشته باشه عنوان کنه و ارائه بده و اگر در مقابل دادستان یک خروار مدارک داشته باشه و متهم جلو چشم بیست نفر در روز روشن جرم رو انجام داده ممکنه بگن the case for the defence is extremely weak.