خرناس کشید قبل از اینکه او از هیجان، بالا و پایین بپرد و به هر کسی که می خواست بشنود فریاد بزند که او یک نابغه است.
الان به من افتخار نمی کنی؟ احساس نمیکنی که باید جلوی من زانو بزنی. من یک نابغه ام. یک آدم خیلی مهم. (diva به سر دسته خوانندگان زن اپرا گفته میشه اما به معنی خانم خیلی مشهور و با نفوذ هم هست.)
او به اندازه کافی عصبانی بود.
چون من (چنین چیزی را) گفتم، همین الان بهت ثابت نکردم که چقدر باهوش و کامل هستم، حالا عجله کن. تمام روز رو وقت نداریم.
یونیفرم او کاملا مناسب/خوب بود و با استاندارهای دبیرستان مطابقت داشت. شلوار و ژاکت/کت مشکی، پیراهن سفید و کراوات قرمز