پنجاه هزار پاسخ, ده هزار بازدید روزانه در پربیننده ترین سایت زبان- به ما در تلگرام ملحق شوید: @chiMigan

0 امتیاز
138 بازدید
در English to Persian توسط (2.5k امتیاز)
Biggest awkward moment?

Ugh...

Talking about Damien, next to an open 

window, and then seeing him closing his 

curtains.

Laughing.

My brother said he wouldn't be home.

I couldn't lookhim in the eyes for WEEKS. 

It was pretty awful.

 

 

1 پاسخ

+2 امتیاز
توسط (10.5k امتیاز)

awkward=ناجور؛ عجق وجق؛ مزخرف؛ عذاب آور؛ ناگوار؛ ضایع؛ بد قلق، ....

 

مزخرف ترین (ناحوشایندترین) لحظه (زندگی ام)؟
اه! /اخ!...
(اون لحظه ای بود که) داشتم کنار پنجره در مورد دیمین (با برادرم؟) حرف می زدم،
و (از پنجره باز) اونو دیدم که در حالی که داشت می خندید، پرده ها (ی خونه یا اتاقش) رو کشید.
برادرم گفت اون امروز خونه نیست (نمی خواست باشه).
تا مدتها /هفته ها نمی تونستم تو چشماش نگاه کنم.
خیلی افتضاح /بد بود.

I couldn't look him in the eyes for WEEKS.

 

 

پرسشهای مرتبط

0 امتیاز
1 پاسخ 227 بازدید
0 امتیاز
1 پاسخ 316 بازدید
دسامبر 6, 2018 در English to Persian توسط mehdi zeinali (10 امتیاز)
+1 رای
1 پاسخ 237 بازدید
+1 رای
1 پاسخ 194 بازدید
ژولای 26, 2019 در English to Persian توسط ChillChip (38 امتیاز)
+1 رای
2 پاسخ 685 بازدید
کلیه محتوای این سایت توسط کاربران در سایت چی‌میگن وارد شده است. حق کپی این مطلب با چی‌ میگن می‌باشد .

هدف اصلی سایت چی میگن کمک به شما در تبدیل جملات فارسی به انگلیسی،
تبدیل اصطلاح های فارسی به اصطلاحات انگلیسی، آموزش انگلیسی چه در کاربرد چه در استفاده روز مره انگلیسی، آشنایی با کاربرد اصطلاحات انگلیسی و همینطور برعکس، پیدا کردن معادل فارسی اصطلاحات تکنیکی انگلیسی است.

...