بنظرم تو مثال اولی نیز مفهوم وزوز / فیش فیش و از این قبیل داره. برای دوتای آخری هم وزوز / سوت کشیدن می تونه باشه. بقیه را هم که نوشتین خوبند.
ضمناً معانی زیر را هم که از دیکشنری انگلیسیس به فارسی برای تان در زیر paste کردم ببینید که در جملات مختلف برای buzz بکار برده می شوند.
اوازه، همهمه، شایعه، ورور، ور ور کردن، وزوز کردن، وزوز
وز وز (مثل صدای زنبور)، دندنه، زر زر (مثل صدای زنگ و غیره)، زر زر کردن، (با صدای وزوز) حرکت کردن، پر از سر و صدا و فعالیت بودن، (عامیانه) تلفن زدن، صدای زنگ، صدای تلفن، پرحرفی کردن (به ویژه با صدای آهسته)، پچ پچ کردن، سریع و با هیجان حرف زدن، پشت سر دیگران حرف زدن، شایعه پراکندن، زنگ اخبار زدن، (خودمانی) نشئه (در اثر استعمال مواد مخدر)، نامشخص حرف زدن / سرخوشی / سرمستی