پنجاه هزار پاسخ, ده هزار بازدید روزانه در پربیننده ترین سایت زبان- به ما در تلگرام ملحق شوید: @chiMigan

+2 امتیاز
3.2k بازدید
در فارسی به انگلیسی توسط (4.4k امتیاز)
از خیر چیزی گذشتن

3 پاسخ

+3 امتیاز
توسط (55.1k امتیاز)

Hi

To pull the pin= pack it in

If the company doesn't give us a raise in pay, I'm pulling the pin.

 

توسط (4.4k امتیاز)

Thanks a lot

توسط (12.7k امتیاز)

interesting! i didn't know it. thnx. +1

0 امتیاز
توسط (17.1k امتیاز)
بازنگری شد پیش توسط

 

(to) get something out of one's system

to no longer feel the need to do something; to experience something

to one's satisfaction

EXAMPLE: Tom had always wanted to be a lawyer, but after his

summer internship at a law firm, he got that out of his system.

 

He had eschewed /ɪsˈtʃuː/ politics in favour of a life practising law.

 

0 امتیاز
پیش توسط (29.9k امتیاز)
بازنگری شد پیش توسط

to say/wave/kiss goodbye to sth

to give up on sth

در مورد قرض یا طلب:

to write off sth

پرسشهای مرتبط

+3 امتیاز
2 پاسخ 3.2k بازدید
+3 امتیاز
1 پاسخ 1.8k بازدید
+2 امتیاز
2 پاسخ 1.1k بازدید
دسامبر 20, 2013 در فارسی به انگلیسی توسط Farzad90 (1.6k امتیاز)
+2 امتیاز
7 پاسخ 1.2k بازدید
+9 امتیاز
6 پاسخ 4.3k بازدید
کلیه محتوای این سایت توسط کاربران در سایت چی‌میگن وارد شده است. حق کپی این مطلب با چی‌ میگن می‌باشد .

هدف اصلی سایت چی میگن کمک به شما در تبدیل جملات فارسی به انگلیسی،
تبدیل اصطلاح های فارسی به اصطلاحات انگلیسی، آموزش انگلیسی چه در کاربرد چه در استفاده روز مره انگلیسی، آشنایی با کاربرد اصطلاحات انگلیسی و همینطور برعکس، پیدا کردن معادل فارسی اصطلاحات تکنیکی انگلیسی است.

...